غدق . [ غ َدِ ] (ع ص ) عشب غدق ؛ گیاه تر و سیراب . (از اقرب الموارد). یاقوت در معجم البلدان غدق را به معنی شیرین وگوارا آورده : غدقت العین و البئر فهی غدقة؛ ای عذبة، و ماء غدق ؛ ای عذب . (معجم البلدان ذیل بئر غدق ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.