کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غفیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غفیر
لغتنامه دهخدا
غفیر. [ غ َ ] (ع مص ) آمرزیدن و پوشیدن خدای گناه کسی را. (منتهی الارب ). مغفرت . غَفر. غفران . غُفور. (از اقرب الموارد). || (اِ) موی گردن و پس گردن و موی رخسار. (منتهی الارب ). || (ص ) بسیار، و جمعی که زیاده از ایشان نتواند (کذا) دید. (غیاث اللغات )....
-
واژههای همآوا
-
قفیر
لغتنامه دهخدا
قفیر. [ ق َ ] (اِخ ) آبی است در راه شام در سرزمین عذره . (معجم البلدان ).
-
قفیر
لغتنامه دهخدا
قفیر. [ ق َ ] (ع اِ) سرگین خشک . (منتهی الارب ).زبیل . [ = سرگین ] . (اقرب الموارد) (تاج العروس ) (لسان العرب ). || کیسه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || زنجبیل . (منتهی الارب ) (فهرست مخزن الادویه ). || طعام بی نانخورش . (منتهی الارب ) (اقرب المو...
-
قفیر
لغتنامه دهخدا
قفیر. [ ق ُ ف َ ] (اِخ ) نام موضعی است ، و ابن مقبل در شعر خود از آن یاد کند. (معجم البلدان ).
-
جستوجو در متن
-
حسن
لغتنامه دهخدا
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن غُفَیر. محدث است . (منتهی الارب ).
-
غفیری
لغتنامه دهخدا
غفیری . [ غ َ را ] (ع اِ) جماءالغفیری ، لغتی است در جم الغفیر. رجوع به غفیر و جم الغفیر شود.
-
غفیرة
لغتنامه دهخدا
غفیرة. [ غ َ رَ ] (ع مص ) به معنی غفیر درحالت مصدری . (از منتهی الارب ). آمرزیدن و پوشیدن خدای گناه کسی را. رجوع به غفر و غَفیر و غُفران شود. || (اِ) پوشش ، و یقال : ما فیه غفیرة؛ یعنی نمی بخشد گناه کسی را. (منتهی الارب ). ما فیه عذیرة و لاغفیرة؛ یعن...
-
غفران
لغتنامه دهخدا
غفران . [ غ ُ ] (ع مص ) غفران خدا گناه کسی را؛ پوشیدن گناه بر وی و آمرزیدن او. (از اقرب الموارد). به معنی غفیر (مصدر). (منتهی الارب ). آمرزش . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). آمرزیدن . (مصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). آمرزیدن . درگذشتن از... صفح : و ق...
-
جم
لغتنامه دهخدا
جم . [ ج َم م ] (ع ص ) بسیار. (منتهی الارب ). بسیار از هر چیز. (اقرب الموارد) : تحبّون المال حبا جماً . (منتهی الارب ). و بهمین معنی است قول امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب : ان هیهنا لعلماً جماً. (اقرب الموارد).- جم الظهیره ؛ معظم گرمگاه . (منتهی الار...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن الحسین بن احمد الواعظ مکنی به ابوالحسین و مشهور به ابن سماک . در عصر القادرباﷲ و القائم بامراﷲ عباسی از اجله ٔ وعاظ و محدثین معدود بود و از معاصرین ابوعبداﷲ محمدبن عبداﷲبن بیضاوی شافعی است . ولادتش سیصدوسی . فن حدیث از جعف...
-
غفر
لغتنامه دهخدا
غفر. [ غ َ ] (ع مص ) غفر امر؛ به چیز سزاوار و بایست بیاراستن کار را و اصلاح کردن . (منتهی الارب ). اصلاح کار. (المنجد): غفر الامر بغفرته و غفیرته ؛ اصلحه بما ینبغی ان یصلح به . (اقرب الموارد). || غفر شی ٔ؛ پوشیدن چیز را. (منتهی الارب ). ستر. (از اقرب...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابراهیم بن الخطاب الخطابی بستی . مکنی به ابوسلیمان از اولاد زیدبن الخطاب برادر عمربن الخطاب . و این نسبت را ابوعبید هروی و ابومنصور ثعالبی دو شاگرد احمدگفته اند. و چنانکه عبدالرحمان بن عبدالجبار الفامی الهروی در تار...
-
طوفان نوح
لغتنامه دهخدا
طوفان نوح . [ ن ِ نو ] (اِخ ) مصیبت و بلیه ای که بر بنی نوع بشر آمده و هیچ یک از بنی نوع بشر جز هشت نفر خانواده ٔ نوح رهائی نیافتند. (قاموس کتاب مقدس ). فروگرفتن قسمتی بزرگ یا همه ٔ زمین در زمان نوح . صاحب مرآت جهان نما آورده که : اهل تاریخ از سه طوف...