غفیر. [ غ َ ] (ع مص ) آمرزیدن و پوشیدن خدای گناه کسی را. (منتهی الارب ). مغفرت . غَفر. غفران . غُفور. (از اقرب الموارد). || (اِ) موی گردن و پس گردن و موی رخسار. (منتهی الارب ). || (ص ) بسیار، و جمعی که زیاده از ایشان نتواند (کذا) دید. (غیاث اللغات ). الجماء الغفیر؛ خود که همه ٔ سر را درگیرد. (منتهی الارب ). البیضة التی تجمع الرأس و تضمه . (اقرب الموارد). || رجل ٌ غفیر؛ مردی درگذارنده . (مهذب الاسماء). در فرهنگهای معتبر دیده نشد. || جم غفیر؛ همه . جمیع. در منتهی الارب آمده : یقال : جاؤا جماً غفیراً؛ یعنی آمدند همه ، چه شریف و چه وضیع، و کسی خلاف نورزیده . و آن نزد سیبویه اسمی است که به جای مصدر گذاشته شده و مانند مصدر منصوب میشود؛ ای مررت بهم جموماً غفیراً، و بعضی آن را غیر مصدر دانسته اند. و ابن انباری در آن رفع را به تقدیر «هم » (به ضم هاء) روا شمرده است . و کسائی گوید: عرب جماء غفیر را در «تمام » منصوب کنند و در نقصان مرفوع ، و آن به صور گوناگونی آمده : جماءً غفیراً و جم الغفیر و جماء الغفیرة و الجماء الغفیر و جماء الغفیری (مقصوراً) و جم الغفیرة و جماء الغفیرة وجماء غفیرة (مبنیاً) و الجم الغفیر و بجماء الغفیر و الغفیرة. (از منتهی الارب ). رجوع به جم و جماء شود : با آن جم غفیر و جمع کثیر از سر شوق سعادت و حرص شهادت به اشداق آن مخاوف و افواه آن نتایف فرورفت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1272 هَ . ق . ص 408).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.