کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ریعان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ریعان
لغتنامه دهخدا
ریعان . [ رَ ] (اِخ ) شهری است یا کوهی است . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
ریعان
لغتنامه دهخدا
ریعان . [ رَ ] (ع اِ) اول هر چیزی و بهتر آن ، و منه ریعان الشباب و ریعان السراب ؛ نمایش آن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از غیاث اللغات ) (از اقرب الموارد).- ریعان الشباب ؛ ریق الشباب . اول جوانی . (مهذب الاسماء).- ریعان سراب ؛ ...
-
ریعان
لغتنامه دهخدا
ریعان . [ رَ ی َ ] (ع مص ) ریع. (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به ریع شود.
-
جستوجو در متن
-
پرجوانی
لغتنامه دهخدا
پرجوانی . [ پ ُج َ ] (ص مرکب ) حالت آنکه در ریعان شبابست . فهدر؛ نوجوان پرگوشت و پرجوانی . مقلوب فرهد. (منتهی الارب ).
-
ریوع
لغتنامه دهخدا
ریوع . [ رُ ] (ع مص ) ریع. ریعان . ریاع . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : بعضی به گیاه و کشت سد رمق می کردند تا از روع و ریوع اطماع به انقطاع رسید. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 296). رجوع به ریع شود.
-
مناکر
لغتنامه دهخدا
مناکر.[ م َ ک ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مُنکَر. (از المنجد) (از اقرب الموارد). افعال و اقوال زشت و ناپسند که بر خلاف رضای خداست . منکرات : یکی آنکه در عنفوان جوانی و ریعان کامرانی ... از مناکر و مناهی دست بداشته است . (المعجم چ دانشگاه ص 14). رجوع به منکر ش...
-
ملال
لغتنامه دهخدا
ملال . [ م َ ] (اِخ ) لکهنویی دهلوی ، از شعرای قرن دوازدهم هجری است . صاحب تذکره ٔ صبح گلشن آرد: در زمان حکومت وزیرالممالک نواب آصف الدوله بهادر به فوجداری بعض محالات اوقات به سر می برد و در عین ریعان شباب از این جهان پرملال جاده ٔ انتقال پیمود. از ا...
-
تمتع یافتن
لغتنامه دهخدا
تمتع یافتن . [ ت َ م َت ْ ت ُ ت َ ] (مص مرکب ) لذت یافتن . بهره و فایده یافتن . (ناظم الاطباء). تمتع بردن .نصیب یافتن : از ثمرات رأی در وقت آفت تمتعی زیادت نتوان یافت . (کلیله و دمنه ). هرکجا که رویم اگرچه در خصب و نعمت باشیم بی دیدار تو تمتع و لذت ...
-
بهجت شیرازی
لغتنامه دهخدا
بهجت شیرازی . [ ب ِ ج َ ت ِ ] (اِخ ) اسمش میرزا عبدالحمیدبن مولانا عبدالغفار. والدش از علما و مقدسین و فقرا و سالکین آن دیار بود. جوانی است در ریعان شباب و از علوم متداوله فیض یاب . خط نسخ را خوب مینویسد بکتابت اشتغال دارد و از دست رنج نویسندگی اوقات...
-
مقتبل
لغتنامه دهخدا
مقتبل . [ م ُ ت َ ب َ] (ع ص ) رجل مقتبل الشباب ؛ مرد که در وی نشان پیری پیدا نگردد و جوان تر و تازه . (منتهی الارب ) (آنندراج )(ناظم الاطباء). مردی که اثر پیری در وی آشکار نباشدو در اساس گوید: مردی که گویی هر ساعت جوانی را از سر می گیرد. (از اقرب الم...
-
جوانی
لغتنامه دهخدا
جوانی . [ ج َ ] (حامص ) ضد پیری . شباب . حداثت . (دهار) : یک نیمه جهان را بجوانی بگشادی چون پیر شوی نیمه ٔ دیگر بگشایی . منوچهری .هیچ است وجود و زندگانی هم هیچ وین خانه و فرش باستانی هم هیچ از نسیه و نقد زندگانی همه راسرمایه جوانی است جوانی هم هیچ . ...
-
صادق
لغتنامه دهخدا
صادق . [ دِ ] (اِخ ) صاحب آتشکده گوید: نام وی سیدمحمد صادق و تخلص او صادق است . سیدی والانژاد و عالمی پاک اعتقاد و فاضلی درویش نهاد است ، اصل وی از طبقه ٔ سادات عظیم الشأن از تفرش قم و در عنفوان و ریعان عمر به اصفهان آمده و در خدمت مولانا محمد صادق ...
-
آغاز
لغتنامه دهخدا
آغاز. (اِ) بدائت (بدایت ).بدء (بدو). ابتدا. ابتداء. فاتحه . مفتتح . شروع . سر.دخش . درآمد. صدر. مبداء. اوّل . نخست . ازل . اصل . مقابل فرجام و انتها و انجام و بن و اَبَد : چون فراز آمد بدو آغاز مرگ دیدنش بیگار گرداند و مجرگ . رودکی .بر اندازه بر هر ک...
-
حاوی سنندجی
لغتنامه دهخدا
حاوی سنندجی . [ ی ِ س َ ن َن ْ دَ ] (اِخ ) حسینقلی خان بن امان اﷲخان . وی والی کردستان بوده ، فضل و دانش و حسب و نسب و همت و حشمت را جامع گشته در زمان فترت کردستان در ملک بابان سکونت جسته و هم در ریعان شباب در سنه ٔ 1263 هَ . ق . درگذشته . در نظم و ن...