کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درگذاشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
درگذاشتن
لغتنامه دهخدا
درگذاشتن . [ دَ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) درگذاردن . گذشتن . عفو کردن . بخشودن . بخشایش . درگذشتن . صفح . تجاوز. آمرزش . اسجاح . (منتهی الارب ) : از ایشان گنه پهلوان درگذاشت سپه را ز تاراج و خون بازداشت . اسدی .اکنون خوارزمشاه پیر دولت است آنچه رفتی در با...
-
واژههای مشابه
-
گام درگذاشتن
لغتنامه دهخدا
گام درگذاشتن . [ دَ گ ُت َ ] (مص مرکب ) قدم نهادن . گام گذاشتن : گشتی متحیر که اندرین راه گامی نتوانی که درگذاری .ناصرخسرو.
-
جرم درگذاشتن
لغتنامه دهخدا
جرم درگذاشتن . [ ج ُ دَ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) گناه بخشودن . آستین بر گناه کشیدن . از خطا درگذشتن . از تقصیر کسی گذشتن .بخشانیدن . و بخشایش . (از مجموعه ٔ مترادفات ص 303).
-
جستوجو در متن
-
اسجاح
لغتنامه دهخدا
اسجاح . [ اِ ] (ع مص ) آسان داشتن . (منتهی الارب ). ارفاق کردن . || نرم گفتن سخن . || عفو کردن . (از منتهی الارب ). نیکو عفو کردن . (تاج المصادر بیهقی ). نیک عفو کردن . درگذشتن . (منتهی الارب ). درگذاشتن .
-
افاتة
لغتنامه دهخدا
افاتة. [ اِ ت َ ] (ع مص ) درگذاشتن . (آنندراج ) (منتهی الارب ). درگذرانیدن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). درگذشتن . (ناظم الاطباء). درگذراندن از کسی . (از اقرب الموارد). || فوت گردانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). میراندن . ...
-
تسکف
لغتنامه دهخدا
تسکف . [ ت َ س َک ْ ک ُ ] (ع مص ) پاشنه ٔ در ساختن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || پا بر آستانه ٔ درگذاشتن . (از اقرب الموارد) (از المنجد): واﷲ لا اتسکف له ُ بیتا؛ ای لا ادخل له ُ بیتاً. (اقرب الموارد).
-
درگذاردن
لغتنامه دهخدا
درگذاردن . [ دَ گ ُ دَ ](مص مرکب ) درگذاشتن . گذاردن . عفو کردن : عفوِ ذَنْب ؛درگذاردن گناه . (یادداشت مرحوم دهخدا) : گناه دوست عاشق دوست داردز بهر آنکه تا زو درگذارد. (ویس و رامین ).همی گفت کای دادگر زینهارز ما این عذاب و بلا درگذار. شمسی (یوسف و زل...
-
تشبیک
لغتنامه دهخدا
تشبیک . [ ت َ ] (ع مص ) انگشتان بهم درگذاشتن و آنچه بدان ماند. (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (از دهار). درآمیختن و بیکدیگر درآوردن چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). در همدیگر کردن انگشتان و غیرآن . (آنندراج ). انگشتان در یکدیگر درافکندن . (از متن...
-
غبن
لغتنامه دهخدا
غبن . [ غ َ ب َ ] (ع مص ) زیان آوردن بر کسی در بیع. (منتهی الارب ). فریب دادن و غلبه یافتن بر کسی در بیع و شراء. (اقرب الموارد). رجوع به غَبن شود. || فراموش کردن و درگذاشتن و غلط کردن در چیزی . (منتهی الارب ). سستی و فراموشی . (شرح قاموس ): غبن غَبَن...
-
عفو
لغتنامه دهخدا
عفو. [ ع َف ْوْ ] (ع مص ) آمرزیدن و درگذشتن از گناه و عقوبت ناکردن مستحق عذاب را. (از منتهی الارب ). گذشت کردن بر کسی و ترک کردن مجازاتی را که شایسته ٔ آن است و خودداری از مؤاخذه او. (از اقرب الموارد). گناه از کسی در گذاشتن . (ترجمان القرآن جرجانی )...
-
بخشیدن
لغتنامه دهخدا
بخشیدن . [ ب َ دَ ] (مص ) عطا کردن . دادن . بذل و هبه کردن . (ناظم الاطباء). دادن . اعطاء. (شرفنامه ٔ منیری ). امتیاح .وهب . هبة. دسع. دسیعة. ایجاء. شکد. تشکید. اعشاء. انطاء. (منتهی الارب ). عطاء. عطا کردن . بذل . دادن بی عوض . موهبت . جود. نداوت . (...
-
گذاشتن
لغتنامه دهخدا
گذاشتن . [ گ ُ ت َ ] (مص ) نهادن . (برهان ). هشتن . قرار دادن . وضع کردن . برجای نهادن : عذب ؛ گذاشتن چیزی را. مغادرة؛ ماندن و گذشتن . اغدار؛ سپس گذاشتن شتر و گوسپند را. حشر؛ به چرا گذاشتن ستور را شباروز. اسجال ؛ گذاشتن مردمان را. خذلان ؛ گذشتن یاری ...
-
آوردن
لغتنامه دهخدا
آوردن . [ وَ دَ ] (مص ) (از: آ، به معنی سوی یا به معنی سلب + بردن ) بردن بسوی کسی . ایتاء. اجأه . اِتیان . مقابل بردن : ز چیزی که از بلخ بامی ببردبیاورد و یکسر به گهرم سپرد. فردوسی .بگیریدش از پشت آن پیل مست به پیش من آریدبسته دو دست . فردوسی .بسیند...