کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جناحیه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
جناحیة
لغتنامه دهخدا
جناحیة. [ ج َ حی ی َ ] (اِخ ) گروهی از غُلات شیعه . (از اقرب الموارد). آنان اصحاب عبداﷲبن معاویةبن عبداﷲبن جعفر ذوالجناحین بودند و عقیده به تناسخ ارواح داشتند و میگفتند که روح خدا در آدم و سپس در شیث و سپس در پیغمبران و امامان یکی پس از دیگری حلول کر...
-
جستوجو در متن
-
ذوالجناحیة
لغتنامه دهخدا
ذوالجناحیة. [ ذُل ْ ج َ حی ی َ ] (اِخ ) اصحاب عبداﷲبن معاویةبن عبداللةبن جعفر، پیشوای فرقه ٔ جناحیة. رجوع به جناحیة شود.
-
رفرفة
لغتنامه دهخدا
رفرفة. [ رَ رَ ف َ ] (ع مص ) جنبانیدن شترمرغ نر بال خود را وقتی که خواهد بر چیزی فرودآید. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || بانگ کردن . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || بال گستردن و جنبانیدن مرغ...
-
طرآن
لغتنامه دهخدا
طرآن . [ طُرْ ] (اِخ ) کوهی است که کبوتر بسیار در آنجا باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). و منظور از حمام الطرآنی ، کبوتر منسوب بدان کوه است . ابوحاتم گفته که عامه ٔ مردم طرانی راطورانی تلفظ میکنند و آن ناصواب است از ابوحاتم پرسیدند که منظور ذوالرمة از...
-
کسر
لغتنامه دهخدا
کسر. [ ک َ ] (ع مص ) شکستن چیزی را. || فروخوابانیدن چشم را. || کم تیمارداری کردن شتران را. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || پر فراهم آوردن مرغ وقت فرود آمدن ، منه : عقاب کاسر. (از منتهی الارب ). فراهم آوردن مرغ بالها را و جمع کردن پرهای خود را...
-
شیعة
لغتنامه دهخدا
شیعة. [ ع َ ] (اِخ ) گروهی از هواداران حضرت امیرالمومنین علی بن ابیطالب و حضرت فاطمه و اولاد ایشان سلام اﷲ علیهم اجمعین . ج ، اَشْیاع ، شیَع. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).گروهی از مسلمانان که معتقدند به خلافت بلافصل حضرت...
-
غلاة
لغتنامه دهخدا
غلاة. [ غ ُ ] (اِخ ) فرقه ای از شیعه هستند. (اقرب الموارد). غلاة یا غالیه فرقه هایی هستند که مذهب غلو داشته باشند. در قرآن کریم ازغلو نهی شده است چنانکه در سوره ٔ نساء آیه ٔ 171 آمده : «یا اهل الکتاب لاتغلوا فی دینکم و لاتقولوا علی اﷲالا الحق » یعنی ...
-
غالیه
لغتنامه دهخدا
غالیه . [ ی َ ] (اِخ ) فرقه ای از مذهب شیعه و آنان نه صنف بوده اند: کاملیة، سبائیة، منصوریة، غرابیة، طباریة، بَزَیغیَّة، یعفوریة، غمامیة، اسماعیلیة یا باطنیة. (مفاتیح خوارزمی ). و صاحب بیان الادیان آنان را فرقه ٔ ثالثه ٔ شیعه میخواند و گوید نه فرقه ا...