جناحیة. [ ج َ حی ی َ ] (اِخ ) گروهی از غُلات شیعه . (از اقرب الموارد). آنان اصحاب عبداﷲبن معاویةبن عبداﷲبن جعفر ذوالجناحین بودند و عقیده به تناسخ ارواح داشتند و میگفتند که روح خدا در آدم و سپس در شیث و سپس در پیغمبران و امامان یکی پس از دیگری حلول کرد تا بحضرت علی بن ابیطالب و فرزندان سه گانه اش و از آن پس به عبداﷲ رسید و میگویند که عبداﷲ زنده است و در کوهی از کوههای اصفهان منیّم است و بزودی خروج خواهد کرد. این جماعت منکر قیامت شده اند و محرمات از قبیل خمر و مردار و زنا را حلال شمارند. (کشاف اصطلاحات الفنون از شرح مواقف ) (تعریفات ). این طایفه میگفتند که علم در قلب عبداﷲ مانند علف در صحرا میروید و بتناسخ عقیده داشتند و عبداﷲ را خدا و رسول میدانستند و به فنای دنیا معتقد بودند و میگفتند عبداﷲ زنده است و همان مهدی قائم منتظر است . (از مقالات اشعری ص 6) (از تلبیس ابلیس ص 103) (از خطط ج 4 ص 176) (از شهرستانی ص 113) (از خاندان نوبختی ص 253).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.