کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تفسیر 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
پطرس
لغتنامه دهخدا
پطرس . [ پ ِ رُ ] (اِخ ) یا بطرس یا فطرس حواری در کتاب قاموس مقدس آمده است : در زبان سریانی پطرس را کیفاس خوانند یعنی سنگ و او یکی از جمله ٔ دوازده حواری و هم یکی از آن سه نفر اصحاب خاص خداوند بود محتمل است که اهل بیت صیدا یو 1:44 و پسر یونس یا یوحنا...
-
اسیر
لغتنامه دهخدا
اسیر. [ اَ ] (ع ص ) گرفتار . مقیّد. محبوس . (غیاث ). دستگیر. (ملخص اللغات حسن خطیب کرمانی ). دستگیرکرده . (مهذب الاسماء) (شرفنامه ٔ منیری ). مأسور. بسته . بندی . (غیاث ): و یطعمون الطعام علی حبه مسکیناً و یتیماً و اسیراً. (قرآن 8/76). اخیذ. (تفلیسی ...
-
تفاسیر
لغتنامه دهخدا
تفاسیر. [ ت َ ] (ع اِ) ج ِ تفسیر. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به تفسیر شود.
-
تفسیردان
لغتنامه دهخدا
تفسیردان . [ ت َ ] (نف مرکب ) کسی که علم تفسیر داند. عالم به علم تفسیر. مفسر : زیان میکند مرد تفسیردان که علم و ادب میفروشد به نان . (بوستان ).رجوع به تفسیر و ترکیب های آن شود.
-
گفتاگوی
لغتنامه دهخدا
گفتاگوی . [ گ ُ ] (اِمص مرکب ) گفتگوی : و تخصیص داده اثم را بر گفتاگوی و خصومتی که ممکن باشد آنجا رود. (تفسیر ابوالفتوح رازی ). چون گفتاگوی بسیار شد قرار دادند بر قرعه . (تفسیر ابوالفتوح ).
-
نوسپاس
لغتنامه دهخدا
نوسپاس . [ ن َ / نُو س ِ ] (ص مرکب ) ناسپاس . (ناظم الاطباء) (تفسیر کمبریج چ متینی ). حق ناشناس . کفور. (تفسیر کمبریج ) : ان الانسان لکفور؛ هست آدمی نادان که خدای را نشناسد نوسپاس و ناخستون به آیت هائی که آن راهنمای است به توحید او. (تفسیر کمبریج چ ب...
-
شناسان
لغتنامه دهخدا
شناسان . [ ش ِ ] (اِمص ) بیان و تفسیر و تعریف . || اشتهار. || اعلام . (ناظم الاطباء).
-
ابوورق
لغتنامه دهخدا
ابوورق . [ اَ ؟ ] (اِخ ) او راست : کتاب تفسیر بر قرآن کریم . (ابن الندیم ).
-
جلالین
لغتنامه دهخدا
جلالین . [ ج َ ل َ ] (اِخ ) در اصطلاح اهل علم عبارت است از جلال الدین سیوطی و جلال الدین محلی . تفسیر قرآن معروف به تفسیر جلالین از این دو تن است .رجوع به ریحانة الادب ج 1 ص 270 شود.
-
انزله کردن
لغتنامه دهخدا
انزله کردن . [ اَ زَ ل َ / ل ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) فرو فرستادن آیتی یا حکمی . فرستادن خدای تعالی آیتی یا کتابی را. نازل کردن . (یادداشت مؤلف ) : خدای تعالی در بلعم باعورا انزله کرد. (تفسیر ابوالفتوح رازی سوره ٔ اعراف ص 488). به آن خدای که توریة به م...
-
چره کردن
لغتنامه دهخدا
چره کردن . [ چ َ رَ/ رِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) چرا کردن . چریدن حیوانات : و گرگ با گوسفند بیک جای چره کنند. (تفسیر ابوالفتوح ). تا شیر با شتر چره کند و پلنگ با گاو. (تفسیر ابوالفتوح ). و آنجا که او [بچه ٔ ناقه ٔ صالح ] بودی چره نیارستی کردن (تفسیر ابوال...
-
جرجس نتنائل
لغتنامه دهخدا
جرجس نتنائل . [ ج ِ ج ِ ؟ ] (اِخ ) او راست : 1- القرن الثامن عشر المیلادی . 2- تفسیر القداس . (از معجم المؤلفین ).
-
والبی
لغتنامه دهخدا
والبی . [ ل ِ ] (اِخ ) علی بن ابی طلحة، او راست تفسیر. (یادداشت مؤلف ).
-
لدادت
لغتنامه دهخدا
لدادت . [ ل ِ دَ ] (ع مص ) در لجاج خصم را غلبه کردن . (تفسیر ابوالفتوح رازی ).
-
اردبیلی
لغتنامه دهخدا
اردبیلی . [ اَ دَ / دِ ] (اِخ ) اوراست : تفسیر مشهور بتفسیر الاردبیلی . (کشف الظنون ).