کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تعارض پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تعارض
لغتنامه دهخدا
تعارض . [ ت َ رُ ] (ع مص ) یکدیگر را پیش آمدن . (زوزنی ).خلاف یکدیگر آمدن خبر و جز آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). معارضه کردن یکی با دیگری . (از اقرب الموارد) : کفشگر در معرض تعارض درحال سر تفکر به گریبان حیرت فروبرد. (ترجمه ٔ محاسن ا...
-
واژههای همآوا
-
تعارز
لغتنامه دهخدا
تعارز. [ ت َ رُ ] (ع مص ) منقبض و ترنجیده شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
تداق
لغتنامه دهخدا
تداق . [ ت َ داق ق ] (ع مص ) با همدیگر دقت کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). تعارض در دقت . (اقرب الموارد). تعارض و تغالب دو مرد در دقت . (المنجد).
-
اکورس
لغتنامه دهخدا
اکورس . [ ] (اِخ ) بزرگترین حقوقدان مکتب ایتالیایی در بحث تعارض قوانین . او می گفت برای حل تعارض قوانین بایستی بر متن قانون حاشیه نوشت . این مکتب به حاشیه نویسان معروف است . (از یادداشت مؤلف ).
-
تباری
لغتنامه دهخدا
تباری . [ ت َ ] (ع مص ) با هم معارضه کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تعارض . (اقرب الموارد) (قطر المحیط).
-
کشمکشان
لغتنامه دهخدا
کشمکشان . [ ک َم َ ک َ ] (اِ مرکب ) کش مکش . تعارض . جدال : پیر میخانه نمی داد بما دختر رزبر در میکده خوش کشمکشانی کردیم .ظهیرای نهاوندی (از آنندراج ).
-
ساوینیی
لغتنامه دهخدا
ساوینیی . (اِخ ) فردریک شارل . حقوقدان آلمانی (1778 - 1861م .) اصل او از فرانسه است . متولد در فرانکفورت . او یکی از موجدین جدید علم حقوق در آلمان است . او راست کتابی در علم حقوق که جلد ششم آن به تعارض قوانین اختصاص داده شده است .
-
متعارض
لغتنامه دهخدا
متعارض . [ م ُ ت َ رِ ](ع ص ) خبر و جز آن که خلاف یکدیگر آید. (آنندراج ). برخلاف یکدیگر. برعکس و مخالف و متضاد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || تقلیدکننده و چیزی را شبیه و مانند چیز دیگر کننده . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ...
-
تزاحم
لغتنامه دهخدا
تزاحم . [ ت َ ح ُ ] (ع مص ) انبوهی کردن . (زوزنی ) انبوهی نمودن قوم بر چیزی و گردآمدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). انبوهی و انبوهی کردن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). تنگ گردیدن قوم . (از المنجد): و در دفع تراکم حوادث و تزاحم افواج خصوم و تلاطم امو...
-
کشواکش
لغتنامه دهخدا
کشواکش . [ ک َ ک َ ] (اِ مرکب ) کشیدن و واکشیدن . کش و واکش . || کشمکش . تعارض . جدال . گیرودار. جنگ . || اختلاف . (یادداشت مؤلف ). || کشیدگی از این طرف به آن طرف . (ناظم الاطباء). تمطی . کنهزه . کشاکش .(از ناظم الاطباء) (برهان ). رجوع به کش و واکش ...
-
خیبت
لغتنامه دهخدا
خیبت . [ خ َ ب َ ] (ع اِمص ) خسران . زیان کاری . (یادداشت مؤلف ). خیبة. || نومیدی . ناکامی . ناکامروایی . (یادداشت مؤلف ) : کفشگر در معرض تعارض دو حال سر تفکر بگریبان حیرت فرو برد حال قدیم از سفاهت و بدیها او را ترهیب و تهدید می نماید و غریمت خود ی...
-
اشکوری
لغتنامه دهخدا
اشکوری . [ اِ ک َوَ ] (اِخ ) سیدابوالقاسم فرزند سیدمعصوم حسینی گیلانی اشکوری . از مردم اشکور گیلان بود ولی در نجف سکونت داشت و از فقیهان و مجتهدان بنام بود. نخست در محضر حاج میرزا حبیب اﷲ رشتی تلمذ کرد و آنگاه به درجه ٔ اجتهاد رسید. او راست : 1 - بغی...
-
کشمکش
لغتنامه دهخدا
کشمکش . [ ک َ / ک ِ م َ / م ِ ک َ / ک ِ ] (اِ مرکب ) کشاکش . (ناظم الاطباء). تعارض . جدال . (یادداشت مؤلف ). گیرودار : مجنون کمر موافقت بست از کشمکش مخالفت رست . نظامی .من زین دو علاقه ٔ قوی دست در کشمکش اوفتاده پیوست . نظامی .نگر تا بطوفان ز دریای ...