کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تحلق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تحلق
لغتنامه دهخدا
تحلق . [ ت َ ح َل ْ ل ُ ] (ع مص ) حلقه بنشستن مردمان . (تاج المصادر بیهقی ). حلقه حلقه شدن مردمان . (زوزنی ) (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (قطر المحیط) (اقرب الموارد). || هاله نمودن ماه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). هاله گرفتن ...
-
واژههای همآوا
-
تهلق
لغتنامه دهخدا
تهلق . [ ت َ هََ ل ْ ل ُ ] (ع مص ) شتافتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
متحلق
لغتنامه دهخدا
متحلق . [ م ُ ت َح َل ْ ل ِ ] (ع ص ) مردم حلقه حلقه نشسته . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || ماه هاله دار. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و رجوع به تحلق شود.
-
مزین
لغتنامه دهخدا
مزین . [ م ُ زَی ْ ی ِ ] (ع ص ) آراینده . آرایشگر. آرایش دهنده . (یادداشت به خط مرحوم دهخد) : من آن مزینم که مه و سال بنده وار دارم به فر و زینت مدحت مزینش . سوزنی .|| موی تراش . گرا. دلاک . (زمخشری ). آینه دار. (منتهی الارب ). حجام . (اقرب الموارد) ...
-
حزین دیلمی
لغتنامه دهخدا
حزین دیلمی . [ ح َ ن ِ دَی ْ ل َ ](اِخ ) ابوالحکم حزین بن سلیمان دیلمی کنانی . از شاعران عرب در دوره ٔ امویست و در پیرامون سال 90 هَ . ق .درگذشته است . ساکن مدینه بود و از حجاز بیرون نشد. مردی هجّاء و بدزبان بود و از راه بدگوئی نان میخورد، و گویند عم...