کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باطناً پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
باطناً
لغتنامه دهخدا
باطناً. [ طِ نَن ْ ] (ع ق ) مقابل ظاهراً. در باطن . بباطن : در ظاهر برای رفتن بخدمت برادر قبول نموده و باطناً بقتل او مصمم و منتظر فرصت میبود. (حاشیه ٔ مجمل التواریخ گلستانه ص 24). || حقیقت . در حقیقت . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
معناً
لغتنامه دهخدا
معناً. [ م َ نَن ْ ] (ع ق ) از حیث معنی . از حیث مضمون . مقابل لفظاً. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || مقابل صورةً. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). در معنی . باطناً.
-
ظاهراً
لغتنامه دهخدا
ظاهراً.[ هَِ رَن ْ ] (ع ق ) بر حسب ظاهر. علی الظاهر. چنانکه به نظر می آید. مانا. همانا. پنداری . گوئی . گوئیا. گویا. محتمل است . دزندیس . (برهان قاطع). یحتمل . یمکن .باشد که . شاید. تواند بود. تواند بودن : ظاهراً آن شاخ اصل میوه است باطناً بهر ثمر شد...
-
ذوی العین
لغتنامه دهخدا
ذوی العین . [ ذَ وِل ْ ع َ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) ج ِ ذوالعین هوالذی یری الحق ظاهراً و الخلق باطناً فیکون الخلق عنده مرآت الحق لظهور الحق عنده باختفاء الخلق فیه اختفاء المرآة بالصور. (تعریفات ).
-
اسکندر اول
لغتنامه دهخدا
اسکندر اول . [ اِ ک َ دَ رِ اَوْ وَ ] (اِخ ) اسکندر پسر آمین تاس پادشاه مقدونیه را باید اسکندر اول نامید. وی درموقع جنگ های خشیارشا با یونان در سپاه ایران سمت سرداری داشت ولی باطناً طرفدار یونانیان بود. (ایران باستان ج 2 ص 1192). و رجوع به اسکندربن آ...
-
ابن ابی العوجاء
لغتنامه دهخدا
ابن ابی العوجاء. [ اِ ن ُ اَ بِل ْ ع َ ] (اِخ ) عبدالکریم ، خال معن بن زائده ٔ معروف است . او باطناً از پیروان کیش مانی بود و در سال 155 هَ.ق . والی کوفه او را بی اجازت خلیفه بقتل رسانید، و بعض مورخین گویند والی بهمین جهت معزول گردید. هنگامی که او را...
-
جوانی
لغتنامه دهخدا
جوانی . [ ج َوْ وا نی ی ] (ع اِ)درون خانه و صحن آن . (منتهی الارب ). درون و داخل . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). و این منسوب است به جوّ،نسبتی شاذ و نادر مقابل بَرّانی . (اقرب الموارد). ودر حدیث سلمان است : ان لکل امرء جوانیاً و بَرّانیّاً؛ ای ظاهراً...
-
ذوالعقل
لغتنامه دهخدا
ذوالعقل . [ ذُل ْ ع َ ] (ع ص مرکب ) و ذوالعین . آنکه خلق را و حق را با یکدیگر می بیند:آنانکه حق و خلق بهم می بینندبی حق بر خلق یک نفس ننشینندمحجوب از این هر دو نباشند دمی از هر شجری میوه ٔ آن می چینند. (آنندراج ).و سیدشریف جرجانی در تعریفات گوید: هوا...
-
طاهر قزوینی
لغتنامه دهخدا
طاهرقزوینی . [ هَِ رِ ق َزْ ] (اِخ ) معروف به «کاکاطاهرا» از اوباش ، و باطناً مردی آدمی معاش ، لکن به هجو مایل . طبعش خالی از متانتی ، و اسمش خالی از غرابتی نیست . و لفظ کاکا معلوم نیست که اسم یا لقب یا تخلص باشد. بهر تقدیر این شعر از او دیده و نوشته...
-
اسپازیا
لغتنامه دهخدا
اسپازیا. [ اَ ](اِخ ) معشوقه ٔ یونانی کورش کوچک ، که جزو غنائم بدست اردشیر دوم افتاد و در قصر سلطنتی بسر میبرد. روزی که اردشیر پسر خود داریوش را جانشین و ولیعهد خویش قرار داد، بنا بعادت ایران قدیم که در این روز ولیعهد هر چیز که از شاه بخواهدباید مجری...
-
بکیل
لغتنامه دهخدا
بکیل . [ ب َ ] (ع ص ) خوش نما در لباس و رفتار، یقال هو جمیل ٌ بکیل ٌ. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). || گوسپندان آمیخته با گوسپندان دیگر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || یقال ظلت الغنم بکیلة واحدة و عبیثة واحدة؛ اذا لقیت الغنم غنماً اخری فاختلط بعضها ب...
-
کاکای قزوینی
لغتنامه دهخدا
کاکای قزوینی . [ ی ِ ق َزْ ] (اِخ ) شاعری است . صادقی کتابدار در مجمعالخواص آرد: در ظاهر چیانی وش وگرده یقه پوش ولی در باطن خیلی هموار و آدمی صفت بود.در اوایل به هجو تمایل داشت و افکار دقیقی از خود ابراز میکرد ولی عاقبت به معقول رغبت نمود و در آن باب...
-
ریاکار
لغتنامه دهخدا
ریاکار. (ص مرکب )مُرائی . (منتهی الارب ). مکار و کسی که در کارها مکر و غدر و نفاق می کند. مزور. (ناظم الاطباء). مکار. دورو. منافق . مرایی . (آنندراج ). شخصی است که همچو بازیگر حرکات و تشبیهات او را حقیقتی نیست و لقبی است از برای آنان که صورةً و ظاهرا...
-
ژرمانیکوس
لغتنامه دهخدا
ژرمانیکوس . [ ژِ ] (اِخ ) نام سردار رومی از خاندان اگوست ، پسر بزرگ دروزوس برادر تیبریوس قیصر روم ، معاصر اردوان سوم اشکانی و پدر آگری پین و پدربزرگ نرون . وی بسال 18 م . بنابه فرمان عموی خود قیصر روم به فرمانفرمائی کل آسیای رومی (از داردانل تا فرات ...