کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اولوالامر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
الوالامر
لغتنامه دهخدا
الوالامر.[ اُ لُل ْ اَ ] (ع ص مرکب ) رجوع به اولوالامر شود.
-
متجنده
لغتنامه دهخدا
متجنده . [ م ُ ت َ ج َن ْ ن ِ دَ ] (ع اِ) لشکریان . سپاهیان . (فرهنگ فارسی معین ) : بیشتر اهل مملکت از امرا و کبرا و حشم و خدم و متجنده ورعیت موافقت اولوالامر را واجب شمرده ... (المعجم ازفرهنگ فارسی ایضاً). مقصود آن که متجنده و سپاهیان واصحاب اشغال ب...
-
ابوالعباس
لغتنامه دهخدا
ابوالعباس . [ اَ بُل ْ ع َب ْ با ] (اِخ ) مرسی . یکی از شیوخ اهل طریقت و زاهدی مشهور. گویند: یعقوب بن یوسف بن عبدالمؤمن مقیسی پس از کشتن برادر خود از کرده پشیمان گشت و طالب شیخی شد که خود را تسلیم وی کنداو را به شیخ ایوب بن شعیب بن حسن حوالت کردند ی...
-
اولو
لغتنامه دهخدا
اولو. [ اُ ] (ع اِ) جمع است به معنی ذو و واحد ندارد و گویند اسم جمع است و واحد آن ذو است به معنی صاحب . (اقرب الموارد). ذو بمعنی صاحب و خداوند. (ناظم الاطباء). خداوندان و مالکان . (آنندراج ).- اولوالابصار ؛ خداوندان بصیرت یعنی عاقل و دانا. (آنندراج )...
-
گردنکشی
لغتنامه دهخدا
گردنکشی . [گ َ دَ ک َ / ک ِ ] (حامص مرکب ) تکبر. غرور. سرکشی . (آنندراج ). خودستایی . خودخواهی . تمرد. عظمة. عظموت . عظامه . (منتهی الارب ). عُتو. (منتهی الارب ) : جز از کهتری نیست آئین من مباد آز و گردنکشی دین من . فردوسی .چو من شادمانم تو شادان بزی...
-
مزیت
لغتنامه دهخدا
مزیت . [ م َ زی ی َ ] (ع اِمص ، اِ) مزیة. فضیلت و فزونی و برتری . ج ، مزایا. (ناظم الاطباء). افزونی و زیادت و فضیلت . (غیاث ). فضیلت . زیادتی . استعلاء. فضل . امتیاز. طائل . افزونی . تفوق . ج ، مزایا. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مصدر میمی ، ج ، مزای...
-
مردمان
لغتنامه دهخدا
مردمان . [ م َ دُ ] (اِ) ج ِ مردم . خلایق . خلق . آدمیان . ناس . انس . اناس . جهانیان . انام : چاه پر کرباسه و پر کژدمان خورد ایشان پوست روی مردمان . رودکی .چون کشف انبوه غوغائی بدیدبانگ و زخ مردمان خشم آورید. رودکی .اگر روزی از تو پژوهش کنندهمه مردم...
-
بارخدا
لغتنامه دهخدا
بارخدا. [ خ ُ ] (اِخ ) حق تعالی را گویند جل جلاله . (برهان ) (هفت قلزم ). حق تعالی . (دِمزن ). خدای تعالی بزرگ و نیکوکار، چه لفظ بار بمعنی نیکوکار و بزرگ است و بعضی نوشته اند که حق تعالی را از آن بارخدا گویند که هر کسی را بار میدهد یعنی هر کس هر وقت ...
-
شرع
لغتنامه دهخدا
شرع . [ ش َ ] (ع اِ) دین و مذهب راست و آشکار. دین و آئین و کیش و مذهب . (ناظم الاطباء). آئینی که از جانب خداوند عالمیان بتوسط پیغمبران بر بندگان آمده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). راه دین . (دهار). راه راست که حق تعالی برای بندگان نهاده و بدان ...
-
ابوزکریا
لغتنامه دهخدا
ابوزکریا. [ اَ زَ ک َ ری یا ] (اِخ ) یحیی بن زیادبن عبداﷲبن منظور الاسلمی ، معروف بفرّاء دیلمی کوفی ، مولی بنی اسد یا مولی بنی منقر. او اعلم و ابرع کوفیین است در نحو و لغت و فنون ادب و ابوالعباس ثعلب میگفت اگر فراء نبود عربیت نبود چه اوست که عربیت را...
-
ابوالفضل
لغتنامه دهخدا
ابوالفضل . [ اَ بُل ْ ف َ ] (اِخ ) ناگری . شیخ ابوالفضل بن شیخ مبارک بن شیخ خضر از رجال دولت هندوستان و علمای آنجا در عهد اکبرشاه بابری (957 - 1011 هَ . ق .). اجداد او از مردم یمن (و شاید از ابناء) بودند. شیخ خضر جدّ وی به هندوستان آمده شیخ مبارک در ...