کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انفت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انفت
لغتنامه دهخدا
انفت . [ اَ ف َ / اَ ن َ ف َ ] (اِ) نقصان . خسارت . زیان . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (انجمن آرا).
-
انفت
لغتنامه دهخدا
انفت . [ اَ ف َ / اَ ن َ ف َ ] (ع مص ) انفة. ننگ و عار داشتن . (غیاث اللغات ). || (اِ) ننگ و عار. (برهان قاطع) (انجمن آرا) (آنندراج ) (هفت قلزم ) : از سلطان تسلیم بعضی ازولایات خراسان التماس می نمودند سلطان از انفت قبول مواقفه ، با آن سخن موافقت ننمو...
-
واژههای همآوا
-
عنفط
لغتنامه دهخدا
عنفط. [ ع ُ ف ُ ] (ع ص ) مردناکس دشوارخوی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بدخوی . (ناظم الاطباء). شخص لئیم و پست و بداخلاق . (از اقرب الموارد). || (اِ) سیاه گوش . (منتهی الارب ) (آنندراج ). نام حیوانی که آن را سیاه گوش گویند. (ناظم الاطباء). عناق الارض ...
-
عنفة
لغتنامه دهخدا
عنفة. [ ] (ع اِ) اسم عربی مرزنجوش است . (مخزن الادویة). رجوع به مرزنجوش شود.
-
عنفة
لغتنامه دهخدا
عنفة. [ ع َ ن َ ف َ ] (ع اِ) آنکه او را آب زند، پس بگرداند آسیا را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). هر آنچه آب بر آن خورد و بگرداند آسیا را. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || آنچه مابین دو خطکشت است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). آنچه مابین دو خطکشت واقع...
-
عنفة
لغتنامه دهخدا
عنفة. [ ع ُ ف َ / ع ُ ن ُ ف َ ] (ع اِ) ائتناف و ابتدا. (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). گویند: کان ذلک منا عنفة.
-
انفة
لغتنامه دهخدا
انفة. [ اَ ن َ ف َ ] (ع مص ) ننگ داشتن . (مصادر زوزنی ) (از منتهی الارب ). اَنَف . رجوع به انف شود. || (اِ) کراهت . || آغاز. انفة الشی ٔ؛ آغاز چیزی و اول آن . (ناظم الاطباء). آغاز چیزی و اول آن . (آنندراج ).- انفة الصلوة ؛ تکبیر اولی و در حدیث بضم هم...
-
جستوجو در متن
-
انفه
لغتنامه دهخدا
انفه . [ اَ ن َ ف َ ] (ع اِمص ) ننگ داشتن . انفت . انف . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به اَنَف شود.
-
مواقفه
لغتنامه دهخدا
مواقفه . [ م ُ ق َ ف َ / ق ِ ف ِ ] (از ع ، اِمص ) مواقفة. درخواست ایستادن و ایستادگی از کسی در امری . (از یادداشت مؤلف ). درخواست و ابرام و پافشاری و ایستادگی در کاری چنانکه در جنگی و یااظهار عقیدتی : سلطان از انفت قبول مواقفه با آن سخن موافقت ننمود...
-
عزة
لغتنامه دهخدا
عزة. [ ع ِزْ زَ ] (ع اِمص ) ارجمندی و عزیزی ، خلاف ذل . (منتهی الارب ). و رجوع به عزت شود. || چیرگی و قوت و شدت . (منتهی الارب ). اسم است بمعنی غلبه کردن در معازّة. و گویند عزة غیر از کبر است ، چه عزة شناختن انسان است حقیقت نفس خود را و قرار دادن آن ...
-
انف
لغتنامه دهخدا
انف . [ اَ ن َ ] (ع مص ) ننگ داشتن از چیزی . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ننگ داشتن . (تاج المصادربیهقی ) (مصادر زوزنی ). استنکاف . (از اقرب الموارد).ننگ و عار داشتن . (آنندراج ): ما رأیت احمی انفاً من فلان ؛ یعنی با ننگ تر از فلان ندیدم . || ب...
-
انف
لغتنامه دهخدا
انف . [ اَ ] (ع اِ) بینی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (ترجمان القرآن جرجانی ) (مهذب الاسماء) (غیاث اللغات ). منخر. (از اقرب الموارد). معطس . دماغ . (یادداشت مؤلف ). ج ، آناف ، اُنوف ، آنُف (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (مهذب الاسماء) (...
-
اسامة
لغتنامه دهخدا
اسامة. [ اُ م َ ] (اِخ ) ابن مرشدبن علی بن مقلدبن نصربن منقذ الکنانی و الکلبی الشیزری الملقب بمؤیدالدولةمجدالدین و المکنی بابی المظفر از اکابر بنی منقذ اصحاب قلعه ٔ شیزر و یکی از علماء و از شجعان آنجا. او را در فنون ادب تصانیف عدیده است و ابوالبرکات...