کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
افترار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
افترار
لغتنامه دهخدا
افترار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) نرم خندیدن و لب شیرین کردن از خنده . (آنندراج ). نرم نرمک خندیدن و لب شیرین کردن از خنده . (ناظم الاطباء). دندان برهنه کردن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). تبسم کردن و خوش خندیدن . یقال : «افترّ عن ثغر کالبرد». (از...
-
جستوجو در متن
-
لب شیرین کردن
لغتنامه دهخدا
لب شیرین کردن . [ ل َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بسم . تبسم . ابتسام . کشر. دندان برهنه کردن . افترار. خنده کردن . (آنندراج ) : غنچه اش هر گه لبی از خنده شیرین میکندپرتوش روشن چراغ حسن پروین میکند. ملامفید بلخی (از آنندراج ).خدای را که به اغیار لب مکن شیرین...
-
دندان
لغتنامه دهخدا
دندان . [ دَ ] (اِ) سن . (ترجمان القرآن ) (از برهان ) . هر یک از ساختمان های سخت استخوانی که در دو فک بالا و پایین مهره داران (یا در بسیاری از مهره داران پست ) در سایر استخوانهای جدار دهان یا حلق جایگزین اند و برای گرفتن و جویدن غذا و نیز به عنوان سل...