کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
أَمْرَهَا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
طلاق دادن
لغتنامه دهخدا
طلاق دادن . [ طَ دَ ](مص مرکب ) رها کردن زن . تسریح . (منتهی الارب ). تطلیق . (تاج المصادر). اِملاک . یقال : اُمْلِکَت امرَها (مجهولاً)؛ یعنی طلاق داده شد. (منتهی الارب ) : هرکه مراو را طلاق داد بجویدش دوست ندارد هگرز شوی حلاله . ناصرخسرو.و هرگاه که ...
-
متماحل
لغتنامه دهخدا
متماحل . [ م ُ ت َ ح ِ] (ع ص ) دراز مضطرب خلقت از شتر و مردم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و در الاساس : رجل متماحل ؛ فاحش الطول . (از اقرب الموارد). || خانه ٔ دور از خانه ها. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد...
-
اتیم
لغتنامه دهخدا
اتیم . [ اَ ی َ ] (ع ن تف ) منقادتر. رام تر. || خوارتر. ذلیل تر.- امثال : اَتْیَم ُ مِن المُرَقِّش ؛ یعنون المرقش الاصغر و کان متیّماً بفاطمة بنت المنذر الملک و له معها قصّة طویلة و بلغ من امرها اخیراً ان قطع المرقش ابهامه باسنانه وجداً علیها و فی ...
-
لیلی
لغتنامه دهخدا
لیلی . [ ل َ لا ] (اِخ ) بنت موازر. کان یهواها مزاحم بن مرة العقیلی و یتحدث الیها مدة و شاع امرها و تحدث جواری الحی به فنهاه اهلها عنها و کانوا متجاورین و شکوه الی الاشیاخ من قومه فنهوه و اشتدوا علیه فکان یتفلت الیها فی اوقات الغفلات فیتحدثان و یتشاک...
-
املاک
لغتنامه دهخدا
املاک . [ اِ ] (ع مص ) مُلک گردانیدن چیزی کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). مالک چیزی گردانیدن . (غیاث اللغات ). || پادشاه کردن کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). پادشاه کردن . (تاج المصادربیهقی ). || خمیر سخت...
-
ضروب
لغتنامه دهخدا
ضروب . [ ض ُ ] (ع اِ) ج ِ ضرب . گونه ها. روشها. اقسام . انواع . اصناف : خلف بفنون زرق و ضروب حیل محاضران را تشویش می داد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 56).- ضروب اشکال قیاس ؛ انواع اشکال قیاس .- ضروب الامثال ؛ علم ضروب الامثال . قال المیدانی ان عقود الام...
-
ضمضم
لغتنامه دهخدا
ضمضم . [ ض َ ض َ ] (اِخ ) ابن عمرو غفاری . از یاران ابوسفیان است . صاحب کتاب حبیب السیر در سبب غزوه ٔ بدر گوید : هنگامی که ابوسفیان با قریشیان و اموال فراوان از شام بازگشته متوجه مکه ٔ مکرمه بودند، حضرت رسول با سیصدوپنج نفر از اصحاب که از آن جمله هشت...
-
اسحاق
لغتنامه دهخدا
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن اسماعیل نیشابوری . شیخ طوسی در کتاب رجال وی را از اصحاب امام عسکری (ع ) شمرده و گوید وی ثقة است و علامه در خلاصه گوید از اصحاب ابومحمد حسن عسکری (ع ) است . او پس از وفات عسکری (ع ) با سفراء امام دوازدهم (ابواب اربعة) مکاتبت ...
-
لوح محفوظ
لغتنامه دهخدا
لوح محفوظ. [ ل َ ح ِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قال اﷲ تعالی : فی لوح محفوظ، قیل هو لوح ما فی السماء و مکتوب مافیه و قیل انه من نور و قیل هو ام الکتاب و قیل هو فی حفظ اﷲ کانه فی لوح . (منتهی الارب ). ام القرآن . ام الکتاب . کتاب حفیظ. (ترجمان القر...
-
حجرالبلور
لغتنامه دهخدا
حجرالبلور. [ ح َ ج َ رُل ْ ب َل ْ لو ] (ع اِ مرکب ) بلور . بیرونی در کتاب الجماهیر گوید: حجرالبلور هو المها منصوب المیم و مکسورها. قالوا اصله من الماء لصفائه و مشابهة زلاله و اصل الماء موه لقولهم فی جمع الجمع الذی هو میاه أمواه و منه موهت الشی ٔ اذا...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَم َ ] (اِخ ) ابن جعفربن موسی بن یحیی بن خالدبن برمک معروف به جحظه و مکنی به ابوالحسن . ابن خلکان آرد: ابوالحسن احمدبن جعفربن موسی بن یحیی بن خالدبن برمک معروف به جحظه ٔ برمکی ندیم فاضل و صاحب فنون و اخبار و نجوم و نوادر بود و ابونصربن المرز...