کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
writing implement پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
writing implement
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
writing implement
واژهنامه آزاد
نوشت افزار، الت نوشتاری(خودکار، مداد، ...)
-
writing implement
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نوشتن پیاده سازی
-
واژههای مشابه
-
writings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نوشته ها، نوشته، نویسندگی، خط، دست خط، نوشتجات، خامه رانی
-
writee
دیکشنری انگلیسی به فارسی
writee
-
write-in
دیکشنری انگلیسی به فارسی
درج کردن، ثبت
-
write
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نوشتن، تالیف کردن، انشاء کردن، تحریر کردن
-
write on
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نوشتن روی
-
in writing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
در نوشتار
-
write in
دیکشنری انگلیسی به فارسی
درج کردن
-
writes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
می نویسد، نوشتن، تالیف کردن، انشاء کردن، تحریر کردن
-
write of
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نوشتن
-
scenario writing
فرانامهنویسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] فرایند خلق چشماندازها یا تصاویری از آیندههای ممکن ازطریق تصویر مسیری دور از زمان حال و بهسوی آیندهای فرضی که بهطور کلی امکاناتی را برای اتخاذ خطمشی پیشِ روی قرار میدهد
-
logographic writing
خط واژهنگار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] خطی که هریک از نشانههای نوشتاری آن نمایندۀ یک واژۀ کامل است
-
committal to writing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متعهد به نوشتن