کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
wretched پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
wretched
/ˈreCHid/
دیکشنری
بدبخت
صفت
wretched, sickly, ill, infirm, painful
رنجور
unlucky, wretched, unfortunate, miserable, woeful, unhappy
بد بخت
wretched
رنجه
inferior, lowly, despicable, mean, vile, wretched
پست
contemptible, debased, degraded, despicable, abject, wretched
خوار
wretched
تاسف اور
poor, wretched
ضعیف الحال
hapless, poor, forlorn, helpless, incurable, wretched
بی چاره
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
wretched
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بدبخت، رنجور، بد بخت، رنجه، پست، خوار، تاسف اور، ضعیف الحال، بی چاره
-
واژههای مشابه
-
wretch
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وحشی، بدبخت، بیوجدان، خیره چشم
-
wretches
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناخوشایند، بدبخت، بیوجدان، خیره چشم
-
thankless wretch
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی شرمانه