کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
wisp پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
wisp
/wisp/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
wisp
دیکشنری انگلیسی به فارسی
wisp، حلقه، دسته، بقچه کوچک، بسته، بقچهبندی، جاروب کوچک، گردگیر، بصورت حلقه در اوردن، جاروب کردن، تمیز کردن
-
واژههای مشابه
-
wisped
دیکشنری انگلیسی به فارسی
wisped، بصورت حلقه در اوردن، جاروب کردن، تمیز کردن
-
wisping
دیکشنری انگلیسی به فارسی
wisping، بصورت حلقه در اوردن، جاروب کردن، تمیز کردن
-
wireless internet service provider, WISP, wireless ISP
فراهمساز خدمات اینترنتی بیسیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] نوعی فراهمآور خدمات اینترنتی که دسترسی بیسیم به اینترنت را برای مشترکان فراهم میکند
-
mobile internet service provider, MISP, wireless ISP, WISP
فراهمساز خدمات سیار اینترنتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] فراهمسازی که به کاربر امکان میدهد تا از طریق افزارههای سیار مانند تلفن همراه یا رایانۀ کیفی به اینترنت دسترسی پیدا کند
-
جستوجو در متن
-
wisp
دیکشنری انگلیسی به فارسی
wisp، حلقه، دسته، بقچه کوچک، بسته، بقچهبندی، جاروب کوچک، گردگیر، بصورت حلقه در اوردن، جاروب کردن، تمیز کردن