کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
wiring پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
wiring
/ˈwīriNG/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
wiring
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیم کشی، سیمکشی
-
واژههای مشابه
-
wired
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیمی، مخابره کردن، مفتول کردن، سیم کشی کردن
-
wire
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیم، مفتول، تلگراف، سیم تلگراف، مخابره کردن، مفتول کردن، سیم کشی کردن
-
wirings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیم کشی، سیمکشی
-
wires
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیم ها، سیم، مفتول، تلگراف، سیم تلگراف، مخابره کردن، مفتول کردن، سیم کشی کردن
-
dropper wire
سیم آویز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] سیم فولادی زنگنزنی که برای جلوگیری از اتصال مستقیم سیم تماس و سیم بالاسری، آنها را ازطریق گیره به هم وصل میکند و بین آنها تبادل انرژی برقرار میشود
-
bond wire
سیم اتصال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] بافهای که ریلها را برای برقراری اتصال الکتریکی به هم پیوند میدهد
-
wire coating
سیمپوشانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار] کاربرد پوششی پلاستیکی یا لاستیکی یا لعابی بر روی سیم یا بافه/ کابل
-
contact wire
سیم تماس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] سیمی از سامانۀ انتقال انرژی بالاسری که نیروی برق قطار را ازطریق اتصال شاخک برقرسان به آن تأمین میکند
-
shielded wire
سیم حفاظدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] سیم رسانای روپوشداری که برای جلوگیری از تابش با حفاظ فلزی حفاظگذاری شده است
-
insulated wire
سیم روکشدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ← رسانای عایقپوش
-
bead wire
سیمطوقه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] هریک از سیمهای فولادی که مغزۀ طوقه را تشکیل میدهند و تنیدگی آنها مانع بلند شدن طوقه از لبۀ رینگ (rim flange) میشود
-
wire drawing
سیمکشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] فرایندی که در آن، مفتول یا میلگرد از درون قالب یا حدیده کشیده و به سیم تبدیل شود
-
slip wire
بافۀ خودرها
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ← طناب خودرها