کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
winning پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
winning
/ˈwiniNG/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
winning
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برنده شدن، برد، غلبه، تسخیر، فتح و ظفر، برنده، دلکش
-
واژههای مشابه
-
winned
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برنده شد
-
wins
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برنده می شود، پیروزی، برد، فتح، غلبه، پیروز شدن، بردن، غلبه کردن، فتح کردن، فاتحشدن، غلبهیافتن بر، بدست اوردن، تحصیل کردن، تسخیر کردن
-
no-win
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بدون برنده شدن
-
win
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیروزی، برد، فتح، غلبه، پیروز شدن، بردن، غلبه کردن، فتح کردن، فاتحشدن، غلبهیافتن بر، بدست اوردن، تحصیل کردن، تسخیر کردن
-
winful
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خوشحالی
-
winnings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برنده، برد، غلبه، تسخیر، فتح و ظفر
-
no-win policy
سیاست بیبرنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] خطمشی مبتنی بر تلاش نظامی بیشازاندازه احتیاطآمیزی که به پیروزی هیچیک از طرفها نمیانجامد
-
winning streak
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رشته برنده
-
win over
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برنده شدن
-
win back
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باز پس گیری
-
award-winning
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برنده جایزه
-
no-win situation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بدون برنده شدن وضعیت
-
winning post
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برنده پست