کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
white-footed mouse پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
stem foot
پای دماغه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] قسمت انتهایی مازه (keel) که دماغۀ شناور به آن متصل میشود
-
tube foot
پای لولهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی، جانورشناسی] اندامی توخالی در خارپوستان که به مجاری آبی جاندار متصل است و برخی از انواع آن برای حرکت یا تغذیه به کار میرود
-
foot bow
پاکمان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] کمانی که کمانگیر برای پرتاب تیر بهوسیلۀ آن بر روی زمین مینشیند و با پا کمان را نگه میدارد و با دو دست زه را میکشد
-
sloped footing
پِی شیبدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] پیای که سطح آن بهتدریج تغییر یابد
-
combined footing
پِی مرکب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] چند پِی مرتبط با هم که بار چند ستون را تحمل کنند
-
single footing
پِی منفرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] نوعی پِی که بار یک ستون را به خاک منتقل کند
-
strip footing
پِی نواری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] نوعی پِی که طول آن از پهنای آن بهمراتب بیشتر باشد
-
foot rot
پوسیدگی ساقبن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] نوعی بیماری قارچی که به بن ساقۀ گیاه آسیب میرساند
-
stepped footing
پِی پلهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] نوعی پی که مقطع آن پلهپله تغییر کند
-
continuous footing
پِی پیوسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] پی مرکبی که بار چند ستون متوالیِ همراستا یا یک دیوار را تحمل کند
-
footing impedance
رهبندی پای برج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی برق] رهبندی الکتریکی بین یک برج فولادی و زمین پیرامون آن
-
four-footed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چهار پا
-
heavy-footed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سنگین فواید، پاسنگین، اهسته و سنگین در حرکت، دل سنگین، عاری از خیال
-
two-footed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دو پا
-
foot-poundal
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پا پاوند