کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
whacked پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
whacked
/(h)wakt/
دیکشنری
خسته شدم
فعل
whack, slog
ضربت سخت زدن
whack
صدای کتک زدن
touch, hit, beat, slap, strike, imprint
زدن
whack, bang, pommel, tee off
محکم زدن
share, portion, whack, whack up
تسهیم کردن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
whacked
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خسته شدم، ضربت سخت زدن، صدای کتک زدن، زدن، محکم زدن، تسهیم کردن
-
واژههای مشابه
-
whacks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نکته ها، ضربت سخت، ضربت، صدای ضربت، صدای اصطکاک، ضربت سخت زدن، صدای کتک زدن، زدن، محکم زدن، تسهیم کردن
-
whacking
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ضرب و شتم، خیلی بزرگ، بسیار عظیم
-
out of whack
دیکشنری انگلیسی به فارسی
از ضرب و شتم