کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
well-formed پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
well-formed
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
well-formed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به خوبی شکل گرفته است
-
واژههای مشابه
-
form
برگه 4
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] برگهای چاپی برای درج اطلاعات خواستهشده در آن
-
form
شکل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] ساختار و طرح یک اثر موسیقایی
-
forming
شکلدهی 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار، مهندسی مواد و متالورژی] فرایندی که در آن یک صفحۀ فلزی مسطح را به قطعهای سهبعدی تبدیل میکند
-
form
صورت 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] شکل ظاهریِ گفتاری یا نوشتاری یک واحد زبانی
-
formative
صورتساز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] تکواژ وابستهای که در تشکیل ستاک بهعنوان وند تصریفی و اشتقاقی به کار رود
-
formes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرم ها
-
form
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرم، شکل، صورت، فورم، گونه، برگه، روش، ترکیب، ظاهر، وجه، ورقه، ریخت، طرز، دیس، ظرف، تصویر، سیاق، شکل گرفتن، ساختن، فرم دادن، متشکل کردن، تشکیل دادن، قالب کردن، پروردن، سرشتن، بشکل در اوردن
-
formed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکل گرفت، متشکل
-
forming
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تشکیل، شکل گرفتن، ساختن، فرم دادن، متشکل کردن، تشکیل دادن، قالب کردن، پروردن، سرشتن، بشکل در اوردن
-
formative
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکل دهنده، مشتق، سرشت گر
-
forme
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برای من
-
formatively
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به طور رسمی
-
formful
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رسمی