کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
welds پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
welds
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
welds
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جوش، جوش دادن، جوشکاری کردن، پیوستن
-
واژههای مشابه
-
weld
جوش دادن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب، مهندسی بسپار، مهندسی مواد و متالورژی] اتصال فلزات به یکدیگر بهصورت ذوبی یا غیرذوبی با اعمال فشار یا بدون آنها متـ . جوش 2
-
welding
جوشکاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب، مهندسی مواد و متالورژی] فرایند اتصال فلزات به یکدیگر ازطریق ذوب دو فلز و انجماد آنها با یا بدون کمک آلیاژ واسط یا پُرکُن
-
welded
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جوش داده شده، جوش دادن، جوشکاری کردن، پیوستن
-
weld
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جوش، جوش دادن، جوشکاری کردن، پیوستن
-
welding
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جوشکاری، جوش دادن، جوشکاری کردن، پیوستن
-
weld pass, weld run
گذر جوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب، مهندسی مواد و متالورژی] تکعبور اسباب جوشکاری در طول یا عرض قطعه که در طی آن فلز جوش بهطور پیوسته ذوب میشود
-
backhand welding, backward welding
جوشکاری پسراند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب، مهندسی مواد و متالورژی] روشی در جوشکاری گازی که در آن ابزار جوشکاری در جهت مخالف پیشرفت جوشکاری حرکت میکند متـ . جوشکاری راستراند rightward welding
-
weld toe, toe of weld
پنجۀ جوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] محل برخورد رویۀ جوش با فلز پایه
-
forehand welding, forward welding
جوشکاری پیشراند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب، مهندسی مواد و متالورژی] روشی در جوشکاری گازی با دست که در آن شعله را بر روی محل جوشنداده حرکت میدهند متـ . جوشکاری چپراند leftward welding
-
weld face, face of weld, weld cap
رویۀ جوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] سطح جوش در طرفی که جوشکاری بر روی آن انجام گرفته است
-
explosive welding, EXW, explosion welding
جوشکاری انفجاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب، مهندسی مواد و متالورژی] نوعی جوشکاری فشاری که در آن انفجار موجب برخورد قطعات و ایجاد اتصال میشود
-
weld reinforcement
گُردۀ جوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] فلز جوش مازاد بر مقدار لازم برای پر کردن شیار جوش
-
spot weld
نقطهجوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب، مهندسی مواد و متالورژی] هریک از جوشهای فاصلهداری که عموماً بهصورت دایره دیده میشود