کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
weather forecaster پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
weather forecaster
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
weather forecaster
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیش بینی آب و هوا
-
واژههای مشابه
-
Weather Anxiety
واژهنامه آزاد
اضطراب هوای ناآرام این عبارت ممکن است در هوا نوردی یک اصطلاح باشد که آن را نمی دانم.
-
weathering
هوازدگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] فرایندی تخریبی که در آن رنگ و بافت و ترکیب مواد خاکی یا سنگی براثر عوامل جوّی تغییر میکند
-
weathered
هوازده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ویژگی کانی یا سنگی که دستخوش هوازدگی شده است
-
weathering
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هواشناسی، فرسایش در اثر هوا، ابگیر
-
weatherability
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هوشیاری، قابلیت هوا خوری، قابلیت عدم فرسایش در هوا
-
weathered
دیکشنری انگلیسی به فارسی
منفجر شد، در معرض هوا گذاشتن، باد دادن، تحمل یا برگزار کردن
-
weathers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آب و هوا، هوا، اب و هوا، تغییر فصل، در معرض هوا گذاشتن، باد دادن، تحمل یا برگزار کردن
-
weather forecast, weather prediction
پیشبینی وضع هوا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] برآورد حالت آیندۀ جوّ
-
weather radar, weather observation radar
رادار هواشناسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، علوم نظامی] نوعی رادار در هواگرد که برای دریافت اطلاعات هواشناسی و نشان دادن وضعیت هوای رد سیر (track) پرواز از آن استفاده میشود متـ . رادار هواشناسی هوابُرد airborne weather radar, AWR
-
weather anchor
لنگر بادخور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] لنگری که در سینۀ بادخور شناور قرار میگیرد
-
weather roll
غلت بادخور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] غلتی که شناور به طرف بادخور میزند
-
weather 2
وضع هوا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] حالت جوّ آنچنانکه با عنصرهای مختلف هواشناختی تعیین میشود متـ . هوا
-
significant weather
وضع هوای اثرگذار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] رخداد یا احتمال رخداد پدیدههای جوّی مؤثر بر عملیات پرواز در یک مسیر معین