کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
wagoned پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
wagoned
/ˈwagən/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
wagoned
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واگن، با واگن حمل کردن
-
واژههای مشابه
-
wagonable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
wagonable
-
wagoneer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
wagoneer
-
wagonful
دیکشنری انگلیسی به فارسی
wagonful
-
wagoner
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واگنر، متصدی حمل ونقل، واگنچی، گاراژ دار
-
wagons
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واگن ها، واگن، ارابه، بارکش، با واگن حمل کردن
-
wagoners
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واگنرها، متصدی حمل ونقل، واگنچی، گاراژ دار
-
Wagon
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واگن، ارابه، بارکش، با واگن حمل کردن
-
steam wagon, heating wagon
واگن بخار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] واگنی برای تأمین بخار مورد نیاز سامانههای گرمایشی قطار
-
wagon lift, wagon elevator
بالابر واگن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] دستگاهی برای بالا بردن واگن از روی خط
-
energy distribution wagon, generator wagon
واگن مولد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] واگنی با تجهیزات لازم برای تولید و توزیع برق مصرفی قطار
-
match wagon
واگن رابط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] واگنی که قلابهای اتصال سر و ته آن همشکل نیست، بلکه یکی متناسب با قلابهای لوکوموتیوی است که پیش از آن قرار دارد و دیگری متناسب با قلابهای واگنی است که پس از آن قرار میگیرد
-
welcome wagon
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واگن خوش آمدید
-
water wagon
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واگن آب