کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
wad پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
wad
/wäd/
دیکشنری
واد
اسم
felt, wad, muffler
نمد
rag, lint, wad, pokey
کهنه
gasket, pad, stuffing, wadding, wad
لایی
wad
تودهکاه
mass, pile, lump, bulk, heap, wad
توده
فعل
wad, bank
کپه کردن
pad, wad
لایی گذاشتن
push, press, squeeze, crush, shrink, wad
فشردن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
wad
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واد، نمد، کهنه، لایی، تودهکاه، توده، کپه کردن، لایی گذاشتن، فشردن
-
واژههای مشابه
-
wads
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حشرات، نمد، کهنه، لایی، تودهکاه، توده، کپه کردن، لایی گذاشتن، فشردن
-
wadding
دیکشنری انگلیسی به فارسی
wadding، لایی
-
wadded
دیکشنری انگلیسی به فارسی
wadded، کپه کردن، لایی گذاشتن، فشردن
-
waddings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
waddings