کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
vibrating reed پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
vibrating reed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لبه ارتعاشی
-
واژههای مشابه
-
vibration
ارتعاش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] فرایند دورهای یا حرکت خطی یک ذره یا جسم جامد کِشسان حول وضعیت تعادل
-
vibrational
ارتعاشی 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مربوط به ارتعاش
-
vibrated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارتعاش، جنبیدن، ارتعاش داشتن، لرزیدن، تموج داشتن، مرتعش کردن، نوسان کردن، تکان خوردن
-
vibrate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارتعاش، جنبیدن، ارتعاش داشتن، لرزیدن، تموج داشتن، مرتعش کردن، نوسان کردن، تکان خوردن
-
vibrators
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ویبراتورها، وسیله ارتعاش و نوسان، مرتعش کننده، نوسان کننده، ارتعاش کننده، لرزانگر
-
vibrations
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارتعاشات، ارتعاش، لرزش، نوسان، لرزه، جنبش، اهتزاز، تردید، تموج
-
torsional vibration, angular vibration
ارتعاش پیچشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] حرکت یک میله حول محور بلند خود در جهت حرکت عقربههای ساعت و خلاف آن
-
vibrating sample magnetometer
فرهنگ لغات علمی
مغناطومتر نمونه ی مرتعش
-
vibrating sample magnetometer
فرهنگ لغات علمی
مغناطیسسنجی نمونه ارتعاشی
-
vibrating sample magnetometer
فرهنگ لغات علمی
مغناطیس سنجی نمونه ارتعاشی
-
vibrator 2
لرزانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] دستگاهی برای خارج کردن حبابهای هوا از داخل بتون تازه
-
rail vibrator
لرزانۀ ریل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ماشینی که با ایجاد لرزش، تنشهای حرارتی ریل را کاهش میدهد
-
vibrational transition
گذار ارتعاشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] گذار بین دو حالت کوانتیدۀ مولکولی که انرژیهای ارتعاشی متفاوت دارند