کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
vendor پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
vendor
/-ˌdôr,ˈvendər/
دیکشنری
فروشنده
اسم
seller, vendor, salesman, salesperson, pusher, marketer
فروشنده
vendor, peddler, crier, vender, badger, duffer
دستفروش
salesperson, vender, vendor
بایع
costermonger, vender, vendor
طواف
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
vendor
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فروشنده، دستفروش، بایع، طواف
-
واژههای مشابه
-
vendors
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فروشندگان، فروشنده، دستفروش، بایع، طواف
-
vendor-managed inventory, VMI, supplier-managed inventory, co-managed inventory
مدیریت موجودی با فروشنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] فرایندی که در آن کمبود موجودی انبار را فروشندۀ کالا رفع میکند بیآنکه نیازی به سفارش مشتری باشد