کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
vectoring پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
vectoring
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
vectoring
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تصویربرداری، بوسیله بردار رهبری کردن
-
واژههای مشابه
-
vector
ناقل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] اندامگانی زنده نظیر بندپا که بیماری را از فردی به فرد دیگر منتقل میکند
-
vectors
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بردارها
-
vectorizing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تصویربرداری
-
vectored
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بردار، بوسیله بردار رهبری کردن
-
vectorization
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تصویربرداری
-
shuttle vector, bifunctional vector
ناقل دوکارکردی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ناقلی که قادر به همتاسازی در دو گونۀ نامرتبط است
-
expression vector, expression cloning vector, transcription vector
ناقل بیانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری، کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] حامل تاگسازی که بیان پروتئینی ژن درجشده را هدایت میکند
-
DNA vector
ناقل دِنا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] هرگونه ساختار دِنایی، مانند ژنگان ویروسها، که بتواند اطلاعات ژنی را از یک یاخته به یاختۀ دیگر منتقل کند
-
biological vector
ناقل زیستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] ناقلی که عامل بیماریزا علاوه بر انتقال به آن، در آن تکثیر نیز مییابد
-
mechanical vector
ناقل مکانیکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] اندامگانی زنده، بهویژه بندپایی که عامل بیماریزا را از میزبانی به میزبان دیگر منتقل میکند، اما وجود آن برای تکثیر ریزاندامگان ضروری نیست
-
vector bundle
کلاف بُرداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] کلافی موضعاً بدیهی که تارهای آن فضاهای بُرداری یکریختاند
-
vector field
میدان بُرداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] هر میدان تابع زمان و مکان که مقدارش در هر نقطه از فضا کمیتی بُرداری باشد
-
component of a vector
مؤلفه بُردار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] تصویر یک بُردار در راستایی مفروض