کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
vagabond پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
vagabond
/ˈvagəˌbänd/
دیکشنری
وگاباند
اسم
nomad, vagabond, wanderer
خانه بدوش
stray, tramp, vagabond, hooligan, rambler, larrikin
ولگرد
outcast, vagabond, vagrant, mendicant
دربدر
crook, swindler, vagabond
خزپوش
rounder, parasite, sponge, sponger, drone, vagabond
طفیلی
idler, vagabond, do-nothing
بیکاره
فعل
gallivant, hull, loaf, lout, mooch, vagabond
ولگردی کردن
صفت
vagabond, homeless
خانه بدوش
inactive, vagabond, do-nothing
بی کاره
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
vagabond
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وگاباند، خانه بدوش، ولگرد، دربدر، خزپوش، طفیلی، بیکاره، ولگردی کردن، بی کاره
-
واژههای مشابه
-
vagabonding
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرقت، ولگردی کردن
-
vagabondizing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرقت
-
vagabondize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
vagabondize
-
vagabondized
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غارتگر
-
vagabondism
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واگبات، ولگردی، بیخانمانی، در بدری
-
vagabonded
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی ادبی، ولگردی کردن
-
vagabondizer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
vagabondizer