کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
utilize پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
utilize
/ˈyo͞otlˌīz/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
utilize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استفاده کنید، بکار گرفتن، مورد استفاده قرار دادن، استفاده کردن از، بهرهبرداری کردن، بمصرف رساندن، بکار زدن
-
واژههای مشابه
-
utile
دیکشنری انگلیسی به فارسی
utile، مفید
-
utilizations
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بهره برداري ها، استفاده، بهره برداری، مصرف، بکارگیری، بکارگرفتگی، بکار بری
-
utilization
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بهره برداری، استفاده، مصرف، بکارگیری، بکارگرفتگی، بکار بری
-
utilizer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کارگر
-
utility
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ابزار، سودمندی، فایده، سود، صنایع همگانی، مفیدیت، کاربردپذیری
-
utilizers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کمپرسورها
-
utilized
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استفاده شده است، بکار گرفتن، مورد استفاده قرار دادن، استفاده کردن از، بهرهبرداری کردن، بمصرف رساندن، بکار زدن
-
utilizes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استفاده می کند، بکار گرفتن، مورد استفاده قرار دادن، استفاده کردن از، بهرهبرداری کردن، بمصرف رساندن، بکار زدن
-
utilizing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استفاده از، بکار گرفتن، مورد استفاده قرار دادن، استفاده کردن از، بهرهبرداری کردن، بمصرف رساندن، بکار زدن
-
utility aircraft
هواگَرد چندمنظوره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] هواگَردی با توانایی جولان محدود و ظرفیت حمل بارِ مفید کم، برای انجام مأموریتهای متنوع
-
utilization rate
میزان بهرهمندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت سلامت] میزان افراد برخوردار از هر برنامۀ سلامت در مقایسه با کل افراد مشمول آن برنامه در یک دورۀ زمانی خاص
-
utility worker
افزارکار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] شخصی که به امور خدمات فنی ساده، مانند تعویض و تعمیر وسایل اتاقها و فضاهای عمومی مهمانخانه/ هتل، میپردازد
-
utility cadastre
حدنگاری خدماتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] بخشی از حدنگاری که موضوع آن خدمات شهری است