کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
upload پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
upload
واژهنامه آزاد
(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) فراباریدن، فرابار کردن، دادن، فرستادن. "بار کردن" واژۀ فرهنگستان است برای load داده در رایانه ها. down را در پارسی با پیشوندِ "فرو" و up را با "فرا" می رسانند. پس download به پارسی می شود: فروباریدن، فروبار کردن، گر...
-
upload
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بارگذاری
-
واژههای مشابه
-
uploadable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آپلود
-
uploads
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آپلود
-
uploaded
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آپلود شده
-
جستوجو در متن
-
آپلود
واژهنامه آزاد
معادل فارسی آپلود (Upload) به معنای انتقال اطلاعات از کامپیوتر مشتری (Client) به کامپیوتر مبزبان (Server)
-
دانلود
واژهنامه آزاد
(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) فروباریدن، فروبار کردن، گرفتن، دریافت کردن. "بار کردن" واژۀ فرهنگستان است برای load داده در رایانه ها. down را در پارسی با پیشوندِ "فرو" و up را با "فرا" می رسانند. پس upload به پارسی می شود: فراباریدن، فرابار کردن،...
-
download
واژهنامه آزاد
(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) فروباریدن، فروبار کردن، گرفتن، دریافت کردن. "بار کردن" واژۀ فرهنگستان است برای load داده در رایانه ها. down را در پارسی با پیشوندِ "فرو" و up را با "فرا" می رسانند. پس upload به پارسی می شود: فراباریدن، فرابار کردن،...