کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
upgraded پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
upgraded
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
upgraded
ارتقایافته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، مهندسی مخابرات] ویژگی اجزا یا کل سامانهای قدیمی که با سختافزارها یا نرمافزارهای جدید روزآمد شده باشد
-
upgraded
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارتقا یافته، بالا بردن، بالا بردن یا ترقی دادن
-
واژههای مشابه
-
upgrade
ارتقا دادن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، مهندسی مخابرات] عمل جانشین کردن سختافزارها یا نرمافزارهای جدید به جای اجزای سامانۀ قدیمی، برای روزآمد کردن آن سامانه
-
upgrading
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارتقاء، بالا بردن، بالا بردن یا ترقی دادن
-
upgrade
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارتقاء، ترفیع، بهبود امکانات، سر بالایی، بالا بردن، بالا بردن یا ترقی دادن، از درجه بالا، بطرف بالا
-
upgrades
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارتقاء، ترفیع، بهبود امکانات، سر بالایی، بالا بردن، بالا بردن یا ترقی دادن
-
upgrading 1
ارتقا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، مهندسی مخابرات] فرایند جانشین کردن سختافزارها یا نرمافزارهای جدید به جای اجزای سامانۀ قدیمی، برای روزآمد کردن آن سامانه
-
upgrading 2
عیارافزایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] بازفراوری محمولۀ بذر شامل جدا کردن بذرهای نامطلوب و جز آن برای بالا بردن کیفیت بذرهای باقیمانده در مقایسه با بذرهای اولیه