کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
unitary پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
unitary
/ˈyo͞oniˌterē/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
unitary
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واحد، موحد، پیرو توحید
-
واژههای مشابه
-
unitary state, unitary government
حکومت یکپارچه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی، علوم سیاسی و روابط بینالملل] نوعی حکومت که در آن تنها دولت مرکزی اقتدار دارد
-
unitary group
گروه یکانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] گروه متشکل از ماتریسهای یکانی مربعی
-
unitary matrix
ماتریس یکانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] ماتریسی که با وارون مزدوج ارمیتی خود برابر باشد
-
unitary actor
کنشگر یکپارچه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] کنشگر بینالمللی، معمولاً یک دولت، که در نظریۀ واقعگرایی ماهیتی یکپارچه دارد و فرایند تصمیمگیری در سیاست خارجی آن با وجود تغییر در اوضاع سیاسی و جابهجایی تصمیمگیران، پیوسته ثابت است
-
unitary transformation
تبدیل یکانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] عملگری خطی بر فضای هیلبرت که الحاقی آن برابر با وارون آن است
-
monoid, unitary semigroup
تکوار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] نیمگروهی که عنصر همانی دارد
-
body and frame, integral body and frame construction, unit construction, unitized construction, monocoque, unitary construction, body and frame construction, integral frame, frameless construction
بدنۀ یکپارچه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] مجموعۀ یکپارچۀ شاسی و بدنه که سایر مجموعهها مانند موتور و سامانۀ تعلیق بر روی آن نصب میشود