کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
tumescent پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
tumescent
/to͞oˈmes(ə)nt/
دیکشنری
طوفان
صفت
grandiose, ornate, rotund, tumescent, flatulent, magniloquent
پر اب و تاب
swollen, tumescent, blubbery, angry, blown, distent
ورم کرده
swollen, tumescent, tumid
اماس کرده
tumescent, tumid
اماسیده
tumescent, tumid, stalk-eyed
ورقلنبیده
puffy, baggy, billowy, bouffant, protuberant, tumescent
باد کرده
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
tumescent
دیکشنری انگلیسی به فارسی
tumescent، پر اب و تاب، ورم کرده، اماس کرده، اماسیده، ورقلنبیده، باد کرده
-
واژههای مشابه
-
tumescence
دیکشنری انگلیسی به فارسی
طوفان، ورم، اماس، حالت تورم
-
tumesce
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تامسس
-
جستوجو در متن
-
tumescent
دیکشنری انگلیسی به فارسی
tumescent، پر اب و تاب، ورم کرده، اماس کرده، اماسیده، ورقلنبیده، باد کرده