کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
treat پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
treat
/trēt/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
treat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
درمان شود، چیز لذت بخش، رفتار کردن، درمان کردن، تلقی کردن، سالم کردن، مورد عمل قرار دادن، بحث کردن، مربوط بودن به، مهمان کردن، درمان شدن
-
واژههای مشابه
-
treats
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رفتار می کند، چیز لذت بخش، رفتار کردن، درمان کردن، تلقی کردن، سالم کردن، مورد عمل قرار دادن، بحث کردن، مربوط بودن به، مهمان کردن، درمان شدن
-
treated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تحت درمان، رفتار کردن، درمان کردن، تلقی کردن، سالم کردن، مورد عمل قرار دادن، بحث کردن، مربوط بودن به، مهمان کردن، درمان شدن
-
treating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
درمان، رفتار کردن، درمان کردن، تلقی کردن، سالم کردن، مورد عمل قرار دادن، بحث کردن، مربوط بودن به، مهمان کردن، درمان شدن
-
treated wastewater
پساب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] فاضلابی که یک یا چند فرایند تصفیۀ فیزیکی یا شیمیایی یا زیستی بر روی آن صورت گرفته است تا خطرات بهداشتی بالقوۀ آن کاهش یابد متـ . فاضلاب تصفیهشده
-
trick or treat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترفند یا درمان
-
ill-treat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بد رفتار کنید، بدرفتاری کردن، بد استقبال کردن
-
Dutch treat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
درمان هلند، مهمانی دانگی
-
intention-to-treat analysis, IT T analysis, inten-to-treat analysis
تحلیل قصد درمان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] تحلیل آماری کارآزماییهای بالینی به گونهای که دادههای بهدستآمده از شرکتکنندگان، با در نظر گرفتن همان گروهی جمعآوری میشود که تصادفی در آن قرار گرفته بودند، حتی اگر هرگز تحت درمان قرار نگرفته باشند