کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
trajectories پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
trajectories
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
trajectories
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مسیرها، مسیر، خط سیر، گذرگاه، مسیر گلوله، وراافکن
-
واژههای مشابه
-
trajectory
مسیر 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] راهی که جسم میپیماید تا از نقطهای به نقطۀ دیگر برسد
-
orthogonal trajectory
مسیر قائم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] خمی که همۀ خمهای یک دستگاه مفروض را به زاویۀ قائمه قطع میکند
-
technology trajectory
خطِّسیر فنّاوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت فنّاوری] مسیری که یک شاخۀ خاص از فنّاوری در جریان تکامل خود، طی میکند
-
ballistic trajectory
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مسیر بالستیک
-
trajectory ballistic missile defence countermeasures, trajectory BMD countermeasures
پادکنش مسیر پدافند موشک پرتابشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] نوعی پادکنش که در آن پرتاب موشک با بُرد بیشینه انجام نمیشود تا امکان کاهش یا افزایش مسیر حرکت وجود داشته باشد