کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
tracings پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
tracings
/ˈtrāsiNG/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
tracings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ردیابی، ترسیم
-
واژههای مشابه
-
trace
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پی گیری، اثر، رد، مقدار کم، نشان، طرح، رد پا، مقدار ناچیز، جای پا، دنبال کردن، ردیابی کردن، رسم کردن، ترسیم کردن، ضبط کردن، کشیدن، اثر گذاشتن، پی کردن، پی بردن به
-
traced
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ردیابی، دنبال کردن، ردیابی کردن، رسم کردن، ترسیم کردن، ضبط کردن، کشیدن، اثر گذاشتن، پی کردن، پی بردن به
-
memory trace, trace
ردیاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] ساختی (construct) فرضی از خاطرات یا رخدادهای عصبشناختی مربوط به آن که تصور میشود در مغز وجود دارد
-
trace tree
شبکۀ درختواره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] زنجیرهای از گرهها که خطوط رابط کوتاهترین مسیر بین دو حوزه را مشخص میکند
-
trace conditioning
شرطیسازی پسایند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] در شرطیسازی پاولفی، روشی که در آن محرک شرطی با فاصلهای ثابت از محرک غیرشرطی جدا میشود و نخست محرک شرطی عرضه میشود
-
call trace
خدمات ردگیری تماس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] ← خدمات ردگیری از طرف مشتری
-
pilot trace
ردّ راهنما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] رد لرزهای که دیگر ردهای لرزه نسبت به آن تنظیم میشود
-
trace fossil
رَدفسیل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] رد یا اثر بهجامانده از جانوران در رسوبات قدیمی مانند ماسهسنگ یا شیل یا سنگآهک متـ . ایزفسیل ichnofossil
-
seismic trace
ردّ لرزه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] نمودار حرکتهای زمین برحسب زمان که با لرزهنگار ثبت شود
-
ray tracing
ردیابی پرتو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] تعیین مسیر انتشار پرتو
-
memory trace
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ردیابی حافظه
-
trace element
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عنصر ردیابی
-
trace program
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برنامه ردیابی