کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
toss پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
toss
/täs,tôs/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
toss
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لگد زدن، پرتاب، تلاطم، پرت کردن، انداختن، بالا انداختن، دستخوش اواج شدن
-
واژههای مشابه
-
tossed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرتاب شده، پرت کردن، انداختن، بالا انداختن، دستخوش اواج شدن
-
toss in
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شیر یا خط
-
tosses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرتاب می شود، پرتاب، تلاطم، پرت کردن، انداختن، بالا انداختن، دستخوش اواج شدن
-
tossing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ریختن، پرت کردن، انداختن، بالا انداختن، دستخوش اواج شدن
-
toss off
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرت کردن
-
toss back
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برگرد
-
toss-up
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازی شیر یا خط کردن
-
tossed salad
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سالاد بریزید
-
loft bombing, toss bombing
بمباران کمانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] نوعی بمباران که در آن هواپیمای حامل بمب در ارتفاع پایین به هدف نزدیک میشود و در هنگام بالا رفتن، بمبهای خود را در نقطهای ازپیشتعیینشده بر روی هدف میریزد