کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
tooths پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
tooths
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
tooths
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دندان ها، دندانه دار کردن، دارای دندان کردن، مضرس کردن
-
واژههای مشابه
-
tooth
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دندان، دندانه، نیش، دندانه دار کردن، دارای دندان کردن، مضرس کردن
-
toothful
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خفاش
-
supernumerary tooth, supplemental tooth
دندان اضافی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] دندانی روییده یا نهفته که اضافه بر تعداد طبیعی دندانهاست
-
embeded tooth
دندان خفته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] دندانی که به علت فقدان نیروهای رویشی (eruptive forces) نروییده است
-
wisdom tooth
دندان عقل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] ← آسیای سوم
-
impacted tooth
دندان نهفته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] دندانی که به علت وجود مانعی فیزیکی نروییده است
-
tooth shell
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پوسته دندان
-
small-toothed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کوچک دندانه دار
-
tooth powder
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پودر دندان
-
tooth and nail
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دندان و ناخن، بطور وحشیانه، با جرات باتهور، نومیدانه
-
deciduous tooth
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دندان لیتیوم
-
carnassial tooth
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دندان برگی
-
fine-tooth
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خوب دندان