کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
tolerance پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
tolerance
/ˈtäl(ə)rəns/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
tolerance
فرهنگ لغات علمی
خطای مجاز
-
tolerance
فرهنگ لغات علمی
خطای مجاز
-
tolerance
تحمل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] توان یک گیاه یا حیوان در تولید بیشتر در مجاورت یک عامل بیماری یا آفت یا تنش محیطی
-
tolerance
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تحمل، بردباری، اغماض، تاب، سعه نظر، قدرت تحمل نسبت بدارو یا زهر
-
واژههای مشابه
-
tolerancy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تحمل
-
tolerably
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قابل تحمل
-
tolerator
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تحمل کننده
-
tolerate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تحمل كردن، تحمل کردن، مدارا کردن، برخورد هموار کردن، تاب اوردن، طاقت داشتن
-
tolerative
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تحمل پذیر
-
tolerableness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قابل اعتماد بودن
-
tolerant
اهل مدارا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] فردی که اعمال و اعتقادات دیگران را تحمل میکند متـ . اهل تسامح
-
tolerances
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تحمل، بردباری، اغماض، تاب، سعه نظر، قدرت تحمل نسبت بدارو یا زهر
-
tolerates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تحمل می کند، تحمل کردن، مدارا کردن، برخورد هموار کردن، تاب اوردن، طاقت داشتن
-
toleration
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تساهل، تحمل، مدارا، بردباری، ازادی، ازادگی، ازادمنشی