کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
tire iron پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
tire iron
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چرخ آهنی
-
واژههای مشابه
-
tired
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خسته شدم، خسته، مانده، سیر، بیزار، زده شده، باخستگی
-
tires
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لاستیک، لاستیک اتومبیل، لاستیک چرخ، خسته شدن، خسته کردن، از پا درامدن، فرسودن، لاستیک زدن به
-
tiring
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خسته کننده، خسته شدن، خسته کردن، از پا درامدن، فرسودن، لاستیک زدن به
-
tire patch
تماسگاه لاستیک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] آن قسمت از لاستیک که بر روی زمین قرار دارد و بیضیشکل است و قطر بزرگ آن در راستای حرکت خودروست و از آن در بررسی تصادف استفاده میشود
-
tyre/ tire
تایر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و اجزای خودرو، مهندسی بسپار- تایر] قطعهای لاستیکی که بر روی چرخ وسیلۀ نقلیه سوار میشود بهنحویکه با سطح زمین همواره در تماس است و با کاستن از شدت ضربات ناشی از عوارض جاده و تحمل بار واردشده، حرکت چرخ و جابهجایی وسیلۀ نقلیه را بسیار آسان می...
-
tire tool
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ابزار تایر
-
automobile tire
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تایر خودرو
-
spare tire
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تایر یدکی
-
pneumatic tire
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تایر پنوماتیک
-
flat tire
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تایر صاف
-
car tire
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چرخ ماشین
-
tire chain
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زنجیر تایر
-
wagon tire
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تایر واگن