کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
tile پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
tile
/tīl/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
tile
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاشی، سفال، آجر کاشی، با اجر کاشی فرش کردن
-
واژههای مشابه
-
tiling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاشی کاری، با اجر کاشی فرش کردن
-
tiles
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاشی، سفال، آجر کاشی، با اجر کاشی فرش کردن
-
tiled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاشی کاری شده، با اجر کاشی فرش کردن
-
encaustic tile
کاشی مومرنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] کاشیای که به شیوۀ مومرنگ ساخته شده باشد
-
anechoic tile
پوشش صوتگیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] نوعی بازتابندۀ سوناری یا جذبندۀ صدا برای مغشوش ساختن امواج برگشتی
-
tile cutter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاشی کاری برش
-
roofing tile
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاشی بام
-
drain tile
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاشی زد
-
ridge tile
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاج رگه ای