کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ticket booth پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ticket booth
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باجه بلیط
-
واژههای مشابه
-
ticketed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بلیط، برچسب زدن به، بلیط منتشر کردن، بلیط دار کردن
-
ticketer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسکناس
-
entrance ticket, admission ticket
بلیت ورودی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] بلیتی که به شخص اجازۀ ورود به مکانی را میدهد
-
ticket splitting/ ticket-splitting
رأیدهی ناهمگن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] رأی دادن به نامزدهای حزبهای مختلف در یک انتخابات برای تصدی چند منصب
-
mobile ticketing/ mobile-ticketing, M-ticketing
بلیتگیری همراه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] استفاده از افزارههای مخابراتی همراه برای خرید بلیت بهجای فروش ازطریق افزارههای متعلق به بهرهبردار
-
ticket booking hall, ticket hall
سرسرای فروش بلیت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] تالار ویژۀ فروش انواع بلیت
-
round trip ticket, return ticket
بلیت دوسره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] بلیتی که برای رفتوبرگشت در مسیری یکجا خریداری شود
-
ticket office window, ticket window
باجۀ بلیت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] محل یا اتاقک فروش بلیت
-
ticket, slate
نامزدنامه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] فهرست نامزدهای یک حزب در انتخابات
-
balanced ticket
نامزدنامۀ متوازن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] فهرست جامعی از نامزدها که طوری تنظیم شده باشد که در آن طیف وسیعی از شرکتکنندگان با توجه به ملاحظات قومی و جغرافیایی و جنسیتی بیشترین بخت را برای کسب آرا داشته باشند
-
dream ticket
نامزدنامۀ مطلوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] فهرستی شامل دو نامزد از یک حزب که به دلیل محبوبیتِ هر یک نزد بخش متفاوتی از رأیدهندگان بیشترین آرا را جذب خواهد کرد
-
credit ticket
بلیت اعتباری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] بلیتی که برای استفاده در مدتزمانی خاص، مثلاً یک هفته یا یک ماه یا یک سال، معتبر باشد؛ این بلیت ممکن است رمزدار باشد
-
electronic ticket
بلیت الکترونیکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] سندی غیرکاغذی و الکترونیکی که به جای بلیت به کار میرود متـ . ای ـ بلیت e-ticket