کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
tenant پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
tenant
/ˈtenənt/
دیکشنری
مستاجر
اسم
tenant, occupant, renter, lodger, leaseholder, sharecropper
مستاجر
lessee, tenant, landholder, leaseholder
اجاره دار
tenant
کرایه نشین
فعل
rent, lease, tenant, fee
اجاره کردن
possess, tenant
متصرف بودن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
tenant
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مستاجر، اجاره دار، کرایه نشین، اجاره کردن، متصرف بودن
-
واژههای مشابه
-
tenanting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مستاجر، اجاره کردن، متصرف بودن
-
tenanted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مستانه، اجاره کردن، متصرف بودن
-
tenantable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قابل قبول
-
tenantableness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
امانتداری
-
tenantism
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنصری
-
tenanter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مستاجر
-
tenant farmer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کشاورز مستاجر
-
life tenant
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مستاجر زندگی