کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
tasked پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
tasked
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
tasked
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وظیفه، زیاد خسته کردن، بکاری گماشتن، تهمت زدن، تحمیل کردن
-
واژههای مشابه
-
task
وظیفه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] مجموعهای از دستورالعملها که سامانۀ عامل، آنها را بهعنوان یک واحد کاری اجرا میکند
-
tasking
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وظیفه، زیاد خسته کردن، بکاری گماشتن، تهمت زدن، تحمیل کردن
-
tasks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وظایف
-
task
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وظیفه، کار، تکلیف، امر مهم، تمرین، زیاد خسته کردن، بکاری گماشتن، تهمت زدن، تحمیل کردن
-
task group
گروه رزمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] در نیروی دریایی، بخشی از نیروی رزمی که فرمانده نیرو یا مقامی بالاتر آن را سازماندهی و هدایت میکند
-
task fleet
ناوگان رزمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] واحدی شامل تعدادی یگان شناور و پروازی برای انجام یک مأموریت خاص که ممکن است استمرار داشته باشد
-
task bar
نوار وظیفه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] باریکهای معمولاً در پایین پنجرۀ نمایش که نقشک برنامههای آمادۀ اجرای کاربر در آن نمایش داده میشود
-
task force
نیروی رزمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] یگانهای موقتی که زیر نظر یک فرمانده عمل میکنند و مأموریت یا عملیات ویژهای بر عهده دارند
-
task unit
یگان رزمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] در نیروی دریایی، بخشی از گروه رزمی که فرمانده گروه رزمی یا مقام بالاتر آن را سازماندهی و هدایت میکند
-
multi-tasking
چندوظیفگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] وضعیتی در برخی از سامانههای عامل که در آن اجرای چند وظیفه بهطور همزمان امکانپذیر است
-
multi task
چندوظیفه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ویژگی برخی از سامانههای عامل که میتوانند چند وظیفه را همزمان اجرا کنند
-
task organization
سازمان رزمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] تشکیلاتی در نیروی دریایی که در آن وظایف مشخصی به فرماندهان محول میشود
-
single-tasking
تکوظیفگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] وضعیتی در برخی از سامانههای عامل که در آن فقط اجرای یک وظیفه در یک زمان امکانپذیر است