کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
tangental پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
tangental
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنگستال
-
واژههای مشابه
-
tangent
تانژانت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] اگر زاویهای در نظر بگیریم که رأس آن در مبدأ یک دستگاه مختصات قائم در صفحه و ضلع اول آن منطبق بر قسمت مثبت محور X باشد، تانژانت آن زاویه عبارت است از عرض هر نقطه واقع بر ضلع دوم زاویه بهجز رأس، تقسیم بر طولِ ناصفر آن نقطه
-
tangent
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مماس، تانژانت، خط مماس
-
tangent to curve, TC, tangent of curve, curve tangent
مماس قوس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] نقطهای بر روی قوس ساده که در آنجا مماس پایان مییابد و قوس آغاز میشود
-
tangent to spiral, TS,tangent of spiral, spiral tangent
مماس مارپیچ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] نقطهای بر روی قوس که در آن مماس پایان مییابد و منحنی مارپیچ آغاز میشود
-
tangent space
فضای مماس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] در نقطهای از یک خمینۀ هموار مفروض، همۀ بُردارهای مماس بر خمینۀ مفروض در آن نقطه
-
tangent bundle
کلاف مماس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] برای یک خمینۀ هموار، اجتماع مجزای فضاهای مماس بر خمینۀ مفروض در همۀ نقطههای آن
-
asymptotic tangent
مماس مجانبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] مماس بر خط مجانبی
-
inverse tangent
دیکشنری انگلیسی به فارسی
معکوس معکوس
-
tangent plane
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هواپیما تنگستن
-
arc tangent
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مفاصل قوس
-
bitangent, double tangent
مماس دوگانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] خطی که در دو نقطۀ متمایز بر خمی یا رویهای مماس باشد
-
loss factor, loss tangent
ضریب اتلاف2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار] تانژانت اختلاف زاویۀ فازی بین تنش و کرنش در هنگام وارد آمدن نیروی نوسانی که برابر است با نسبت مدول اتلاف به مدول ذخیره