کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
supply officer پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
supply officer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
افسر عرضه
-
واژههای مشابه
-
supplies
تدارکات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] در آماد، همۀ مواد و اقلامی که در تجهیز و پشتیبانی و نگهداری نیروهای نظامی مورد استفاده قرار میگیرد
-
supplied
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عرضه شده است، رساندن، تامین کردن، تهیه کردن، تدارک دیدن، دادن به، تولید کردن
-
supplies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تدارکات
-
power supply
فرهنگ لغات علمی
منبع تغذیه
-
linear power supply
فرهنگ لغات علمی
منبع تغذیه خطی
-
switching power supply
فرهنگ لغات علمی
منبع تغذیه سوئیچینگ
-
supply ship
ناو تدارکاتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] ناوی که کارکنان یا اقلام ضروری را جابهجا میکند
-
supply point
نقطۀ تدارک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] محلی موقت و سیار که در آن تدارکات و تجهیزات خدماتی و جز آن نگهداری میشود
-
supply price
قیمت عرضه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] قیمتی که بهازای آن مقدار معینی کالا یا خدمات عرضه میشود
-
supply elasticity
کشش عرضه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] درصد تغییر در مقدار عرضه نسبت به درصد تغییر در قیمت
-
supply reduction
کاهش عرضه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] اقداماتی که برای کاهش دسترسی به مواد غیرمجاز انجام میشود
-
supply curve
منحنی عرضه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] منحنی نشاندهندۀ مقدار کالا یا خدماتی که بنگاهها در شاخهای از صنعت بهازای قیمتی مفروض، تمایل به عرضۀ آن دارند
-
food supply
موجودی غذایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] دسترسی جامعه به غذا ازطریق تأمین و توزیع مناسب غذا