کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
supervisor پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
supervisor
/ˈso͞opərˌvīzər/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
supervisor
واژهنامه آزاد
سرآور.
-
supervisor
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرپرست، ناظر، مباشر، برنگر
-
واژههای مشابه
-
supervisors
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناظران، سرپرست، ناظر، مباشر، برنگر
-
costume supervisor
ناظر لباس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] فردی که رابط میان طراح لباس و جامهداران سر صحنه است
-
music supervisor
مدیر موسیقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] 1. شخصی که مسئول هماهنگی فعالیتهای آهنگساز و تدوینگر و متصدیان صداآمیزی است 2. کسی که به بررسی ترانههای مناسب برای فیلم میپردازد و حقوق استفاده از آنها را به دست میآورد
-
road supervisor, inspector, route supervisor, street supervisor, road foreman
بازرس حملونقل عمومی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] کارمند حملونقل عمومی که عملیات را ارزشیابی و بر ایمنی و اجرای قوانین کار نظارت میکند و میکوشد مشکلات جاری را حل کند
-
post-production supervisor
ناظر پستولید
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] مسئول نظارت بر تمامی مراحل پس از تولید
-
supervisor call instruction
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دستورالعمل تماس سرپرست
-
جستوجو در متن
-
hypervisor
واژهنامه آزاد
(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) ابرسراور. supervisor به پارسی می شود "سراور". پس hypervisor می شود "اَبَرسَراوَر". از شاهنامه: به ره بر یکی چشمه آمد پدید چو میش سراور بدانجا رسید